CIVILICA We Respect the Science
(ناشر تخصصی کنفرانسهای کشور / شماره مجوز انتشارات از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: ۸۹۷۱)

نمادشناسی تطبیقی عزاداران بیل ساعدی و مسخ کافکا

عنوان مقاله: نمادشناسی تطبیقی عزاداران بیل ساعدی و مسخ کافکا
شناسه ملی مقاله: JR_JCTK-11-21_006
منتشر شده در شماره 21 دوره 11 فصل در سال 1398
مشخصات نویسندگان مقاله:

محمد عیسی زاده حاجی آقا - دانشجوی دکترای زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی، بناب، ایران
آرش مشفقی - استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد بناب، دانشگاه آزاد اسلامی، بناب، ایران
عزیز حجاجی کهجوق - استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد بناب، دانشگاه آزاد اسلامی، بناب، ایران

خلاصه مقاله:
نمادپردازی ابزاری برای تعمیق معنایی اثر ادبی و بیان مفاهیمی است که در پس زبان نمادین نهان است. فرانتس کافکا و غلامحسین ساعدی، نویسندگان دورانی بحران زده اند که  زبان آثار آنها، نمادین است و در آثارشان به نمادپردازی توجه داشته اند. این مقاله، داستان های عزاداران بیل ساعدی و مسخ کافکا را با رویکردی تحلیلی- توصیفی و با تکیه بر نمادشناسی تطبیقی بررسی کرده است. دستاورد پژوهش نشان می دهد که این دو داستان، مبتنی بر زبانی نمادین نگاشته شده­ اند و نمادهای انسانی، غیرانسانی (مکان ها و اشیا) و حیوانی در دو اثر به کار رفته است. ساعدی و کافکا تلاش کرده اند تا مفاهیمی عمیق را در توصیف زمانه و عصر خویش، از طریق زبان نمادین به مخاطب انتقال دهند، چنان که مسخ مشدی حسن به گاو در عزاداران بیل و مسخ گرگور در داستان کافکا به حشره ای عظیم الجثه، از نمادهای مشترک برجسته در این دو اثر است. مسخ مشدی حسن نوعی استحاله روحی، توهم و جنون و نمادی از خودبیگانگی اوست و مسخ گرگور سامسا، روایت بیگانگی از جامعه دچار بحران هویت. مسخ مشدی حسن، روحی و مسخ گرگور، جسمانی است. هر دو مسخ، تنزل از درجه انسانی به مقام و مرتبه حیوانی است و این شاید به این معنا باشد که پایان چنین بیگانگی از خود، رسیدن به مقام پست حیوان­بودن است. مسخ موسرخه در عزاداران بیل نیز، مسخی جسمانی است و از این نظر شبیه به مسخ گرگور سامسا. موسرخه، نماد قحطی وگرسنگی است؛ اما مسخ گرگور نماد بی هویتی در هجوم مدرنیسم است.

کلمات کلیدی:
نمادشناسی تطبیقی, ساعدی, عزاداران بیل, کافکا, مسخ

صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/1010146/