محمد اکبری - دانش آموخته دکتری عالی مدیریت کسب و کار، دانشکده مدیریت دانشگاه تهران، تهران، ایران

با پیشرفت تکنولوژی و پیچیده شدن فعالیتهای سازمانی،به جرات می توان ادعا کرد که دوران کار فردی به سر آمده و امروزه مدیریت قبل ازآنکه مدیریت بر افراد باشد، مدیریت بر گروه های کاری است. قدرت ایجاد گروه های کارآمد و هماهنگ ساختن آنان با ایفای موثر نقش هماهنگ کنندگی، رهبریت گروه و عضو گروه ضروری است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش توصیفی – تحلیلی با استفاده ابزار پرسشنامه می باشد. جامعه آماری پژوهش کارکنان وزارت راه و شهرسازی می باشد که با استفاده از جدول مورگان 250 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و پرسشنامه به طور تصادفی بین آنها توزیع شد. روایی سوالات پرسشنامه مورد تایید اساتید و متخصصان قرار گرفت، پایایی سوالات پرسشنامه با آزمون آلفای کرونباخ مورد تایید واقع شد. . جهت آزمون فرضیه از روش مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزار لیزرل استفاده شد. نتایج نشان داد که تاثیر چهار بعد هوش عاطفی در سنجش هوش عاطفی به شرح زیر می باشد. بعد اول یعنی خودآگاهی 0/52 ، بعد دوم یعنی خود مدیریتی 0/79 ، بعد سوم یعنی آگاهی اجتماعی 0/28 و بعد چهارم یعنی مدیریت روابط 0/63 فضای تعریفی متغیر هوش عاطفی را می سنجد که این متغیر ها به ترتیب اهمیت عبارتند از خود مدیریتی، مدیریت روابط، خود آگاهی و آگاهی اجتماعی. همچنین پنج بعد رهبری تحول آفرین به طور معنادار در سنجش این متغیر تاثیر گذار است که عبارتند از: نفوذ آرمانی(رفتار) 0/54، نفوذ آرمانی(صفات) 0/77 ، ترغیب ذهنی 0/67، ملاحظات فردی 0/70 و انگیزش الهام بخش . 0/67 شش بعد تیم سازی به طور معناداری در سنجش و اندازه گیری این متغیر اثر گذار هستند. مقدار این تاثیر گذاری برای هر بعد به تنهایی عبارتند از: هم افزایی تیمی 0/42، اهداف عملکرد 0/64، مهارتها 0/71، استفاده از منابع 0/65، نوآوری 0/31 و کیفیت . 0/37

تیم سازی، رهبری تحول آفرین، هوش عاطفی، وزارت راه و شهرسازی