عبدالرضا باقی - عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرضا

این مقاله عهده دار کاوشی در وجوه اندیشه سیاسی حکیمان مسلمان یا استلزامات سیاسی تفکر آنها می باشد دراین راستا ادعاهای محوری مقاله این است که اولا فلسفه سیاست از شاخه های حکمت عملی است و حکمت عملی یکی از اقسام حکمتی است که تمامی فیلسوفان مسلمان بدان عنایت ویژه ای داشته اند از این رو فیلسوفان مسلمان همواره نگاهی فلسفی و علمی به سیاست داشته اند. ثانیا در باب مفاد و محتوای حکمت عملی به طور عام و در مورد فلسفه سیاست به گونه ای خاص حکیمان مسلمان سعی نموده اند از یونانیان فاصله گرفته و دراین زمینه خاستگاه آن را در تعالیم اسلامی جستجو نمایند. ثالثا حکیمان مسلمان رفتارهایی از خود بروز و ظهور داده اند که حاکی از نوعی زندگی سیاسی است که برای این زندگی غایاتی سیاسی را تصویر نموده اند. ازاین رو در این مقاله سعی شده است دیدگاه نمایندگان برجسته سه مکتب فلسفی مشاء ، اشراق و حکمت متعالیه در باب فلسفه سیاست و اندیشه سیاسی را مورد کاوش و پژوهش قرارگیرد.

سیاست، اندیشه سیاسی، حکمت مشاء، اشراق، متعالیه، مدینه فاضله، حاکم