ارزیابی مطالعات نوسنگی شدن در بخش های جنوب شرقی دریای کاسپی
عنوان مقاله: ارزیابی مطالعات نوسنگی شدن در بخش های جنوب شرقی دریای کاسپی
شناسه ملی مقاله: VARNR01_047
منتشر شده در نخستین کنفرانس بین المللی مجازی باستان شناسی ایران و مناطق همجوار در سال 1399
شناسه ملی مقاله: VARNR01_047
منتشر شده در نخستین کنفرانس بین المللی مجازی باستان شناسی ایران و مناطق همجوار در سال 1399
مشخصات نویسندگان مقاله:
رحمت عباس نژاد سرستی - گروه باستان شناسی دانشگاه مازندران
سیدکمال اسدی اجایی - دانشجوی دکترای گروه باستان شناسی دانشگاه مازندران
خلاصه مقاله:
رحمت عباس نژاد سرستی - گروه باستان شناسی دانشگاه مازندران
سیدکمال اسدی اجایی - دانشجوی دکترای گروه باستان شناسی دانشگاه مازندران
درباره نوسنگی شدن در بخش های جنوب شرقی دریای کاسپی که سرزمین های شرقی مازندران را شامل می شود سه مسئله مهم وجود دارد. اول آنکه جدول تسلسل گاه نگاری این منطقه دچار وقفه است. بقایای برجای دورۀ نوسنگی فقط از کاوش های هوتو و کمربند به دست آمده است که با توجه به تردیدهای ایجاد شده در خصوص لایه نگاری غارهای مذکور، استناد به آنها مشکل است. وضعیت گذار از لایه های میان سنگی به نوسنگی نیز در این منطقه مشخص نیست. در کمربند و هوتو شاهد وقفه در این مرحله هستیم و لایه های نوسنگی در غار کمیشان نیز غیر برجای هستند. دوم آنکه، در زمینه داده های باستان گیاه شناسی و باستان جانورشناسی این دوره در منطقه یادشده، نقصان وجود دارد. عدم استفاده از روش های گرداوری بقایای گیاهی از طریق شناورسازی و گرداوری روشمند بقایای استخوانی در کاوش های کمربند، هوتو و ال تپه به عنوان مصداق هایی از این ادعا به شمار می روند. به علاوه، عدم مشاهده نشانه های کنترل و نگهداری دام و یا کشت و پرورش گیاهان در کمیشان بر اساس مطالعه بقایای جانوری و گیاهی را نیز می توان به موارد قبلی اضافه نمود. سوم آنکه، در خصوص داده های دیرین آب شناسی و دیرین اقلیم شناسی منطقه جنوب شرق دریای کاسپی برای بازه زمانی اواخر پلیستوسن و اوایل هلوسن دچار کمبود اطلاعات هستیم. در این مقاله، با تحلیل سه مسئله ی مذکور، پیشنهادهای مشخصی در این خصوص ارائه خواهد شد. بخش دوم مقاله حاضر به ارزیابی چند فرضیه ی مطرح شده در خصوص نوسنگی شدن در این منطقه اختصاص دارد. تطور درونی و بومی بودن فرهنگ تولید غذا و نوسنگی شدن یکی از فرضیات مطرح شده است که با ترسیم خط سیر جنوب به شمال یعنی از سوی غارها به سمت جلگه و دریا تحت تأثیر اصل جابجایی انسان از غار به دشت، توسط حسین رمضانپور و همکارانش پیشنهاد شده است. وقفه های لایه نگاری و ابهام در نسبت های گاه-نگاشتی محوطه های مذکور با یکدیگر به دلیل کمبود اطلاعات لایه نگاری و گاهنگاری مطلق و همچنین کمبود شدید داده های معیشتی و مدارک اهلی سازی در لایه های استقرارهای دشت و دامنه از جمله دلایلی هستند که استحکام این فرضیه راکاهش می دهد. پیامدهای پسروی و پیشروی مکرر دریا در این فرضیه مورد تحلیل قرار نگرفته است. این پیامدها عبارتند از: 1- ایجاد دشت های خشک با نهشته های شور دریایی، به دنبال رسوب گذاری؛ 2- کشف شواهد نهشته های شور در توق تپه (نوسنگی باسفال) و تپه عباسی (انتقالی کلکولیتیک) و 3- وابستگیِ اقتصاد معیشتیِ استقرارهای نوسنگی نزدیک به دریا (چه در دشت و چه در دامنه) به ماهی گیری، شکار مرغان و جانوران دریایی و نرم تنان و صدف های آبی. دومین فرضیه مطرح شده، برون زا بودن فرهنگ تولید غذا و اهلی سازی در این منطقه توسط حامد وحدتی نسب و همکارانش است. داده های منطقه جنوب شرقی دریای کاسپی تا حدودی با این فرضیه هم راستا هستند. در این فرضیه، موضوع ورود محصولات و جانوران بنیادیِ اهلی شده از بیرون به این منطقه مطرح شده است. هلال حاصلخیزی محتمل ترین خاستگاه بز، گوسفند و غلات اهلی شده و نزدیک به این منطقه معرفی گردیده است. مسیر گسترش نیز از جنوب شرق ترکیه به جنوب شرقِ دریای مازندران پیشنهاد شده است. در تأئید این فرضیه نیز در حال حاضر با مشکلاتی روبه رو هستیم که عبارتند از: پیچیدگی در تحولات اقلیمی منطقه به ویژه در زمینه پیشروی و پسروی دریا، در دسترس بودن انواع گونه های وحشی گیاهی و جانوری، و فقدان داده های باستان شناختی. فرضیه تولید غذا در سطح پائین با تأکید بر فراوانی منابع محیطی و بهره برداری از آنها توسط حسن فاضلی نشلی و همکارانش پیشنهاد شده است. بر اساس این فرضیه، ساکنان این منطقه به دلیل برخورداری از منابع محیطی، تولید غذا از طریق کشاورزی و دامداری را در مقیاس محدودی آغاز کردند. زیست-محیط دراین مناطق پاسخگوی نیاز جمعیت های انسانی بوده است. چنانچه پژوهش های باستان زمین شناختی، جغرافیایی، باستان جانورشناسی، باستان گیاه شناسی و مطالعه نوسانات آب دریای کاسپی در ده هزار سال گذشته در این منطقه انجام شوند می توان سه فرضیه را درباره نوسنگی شدن در این منطقه پیشنهاد داد: اول: رواج اقتصاد معیشتیِ مشابه در استقرارهای نوسنگی سرزمین های پست و میانی در قالب ماهی گیری، شکار مرغان و جانوران دریایی و نرم تنان و صدف های آبی و همچنین شکار جانوران بزرگ. دوم: وجود تنوع در معیشت اقتصادی استقرارهای نوسنگی منطقه نظیر رواج اقتصاد معیشتی مبتنی بر دریا در بخش های پست و رواج اقتصاد معیشتی مبتنی بر دامداری و گرداوری خوراک و شکار در بخش های مرتفع تر. سوم: دیرآغازشدن کشاورزی و یا محدودبودن آن در منطقه.
کلمات کلیدی: نوسنگی شدن؛ بخش های جنوب شرقی دریای کاسپی؛ فرضیات آغاز تولید غذا، تطور درونی، اهلی سازی برون زا
صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/1115324/