مرضیھ بیانی - دانشجوی کارشناسی علوم تربیتی، دانشگاه فرھنگیان پردیس امام خمینی(ره) گرگان
زھرا جمالی - دانشجوی کارشناسی علوم تربیتی، دانشگاه فرھنگیان پردیس فاطمھ الزھرا (س) یزد

مغز انسان جایگاه عالی ترین تفکرات بشری است. یکی از مسائلی کھ پیوند عمیقی با مغز دارد، امر یادگیری می باشد. یادگیری مبتنی بر مغز، این حقیقت را می پذیرد کھ دانش آموز فعالانھ، موقعیت ھای یادگیری خویش را می سازد و آشنایی کارگزاران تعلیم و تربیت با کارکرد مغز، بھ تحقق یادگیری معنادار و دستیابی بھ سطوح بالای تفکر در دانش آموزان می انجامد. توجھ بھ یادگیری مبتنی بر مغز، در کتب مطالعات اجتماعی کھ بر توسعھ فرآیندھای شناختی و تقویت قوه ی تفکر تاکید دارند؛ امری ضروری می باشد. پژوھش حاضر کھ با ھدف تحلیل محتوای کمی کتب مطالعات اجتماعی دوره دوم ابتدایی از منظر یادگیری مغز محور، انجام گرفتھ است، با بھره گیری از روش تحلیل محتوا، پس از تبیین مفاھیم و مولفھ ھای یادگیری مبتنی بر مغز، بھ بررسی میزان توجھ کتب مطالعات دوره دوم بر اساس سھ مولفھ ھوشیاری توأم با آرامش، غوطھ ورسازی ھماھنگ در تجارب پیچیده و پردازش فعال اطلاعات پرداختھ است. یافتھ ھا حاکی از آن است کھ در این کتب، بھ موضوع ھوشیاری توام با آرامش کھ منجر بھ پرورش ھوش ھیجانی می شود، کمتر از دیگر مولفھ ھا پرداختھ شده و مطالعات پایھ ی ششم ابتدایی، بیشترین توجھ بھ آموزش مفاھیم از طریق یادگیری مغز محور دارد. بھ طور کلی، نتایج نشان می دھد، در تدوین کتب مطالعات اجتماعی دوره دوم ابتدایی، بھ مسئلھ بھره گیری فراگیران از مولفھ ھای یادگیری مبتنی بر مغز، آنچنان کھ شایستھ می باشد، پرداختھ نشده است.

یادگیری مبتنی برمغز، کتب مطالعات، تحلیل محتوای کمی، دوره دوم ابتدایی، نظام آموزشی ایران