بررسی اثر استراتژی سرمایه گذاری بلک سوآن بر بهینه سازی پرتفوی سرمایه گذاری

Publish Year: 1399
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: English
View: 460

This Paper With 18 Page And PDF Format Ready To Download

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

IBAEONF02_304

تاریخ نمایه سازی: 23 آبان 1399

Abstract:

علی رغم مزایایی که هر یک از تکنیک های انتخاب و بهینه سازی پرتفوی سهام دارا می باشند، هنگامی که انواع این روش ها در شرایط دنیای واقعی مورد استفاده قرار م ی گیرند دارای مشکلاتی هستند. یکی از اساسی ترین این مشکالت، فرضیه های حاکم بر مدلهاست. در صورتی که این فرضیه ها نشان دهنده شرایط واقعی موجود دنیای پیرامون سرمایه گذاری نباشند منجر به دستیابی به نتایج کاملا متفاوتی خواهند گردید. برای حل این مشکل، محققان تلاش نموده اند تا با حذف مفروضاتی که در حوزه مالی مدرن مطرح است، مدل ها ی تحلیل و انتخاب سرمایه گذاری را به شرایط دنیای واقعی هرچه نزدیک تر نمایند. در مفروضات استراتژی قوی سیاه، فرض می شود که بازارها دارای کارایی نیستند و یا توزیع بازده ی شاخص بصورت توزیع نرمال نمی باشد، بعبارت دیگر توزیع بازدهی به شکل "دنباله پهن " است و در نتیجه داده ها از شکل نرمال بودن فاصله می گیرند. در استراتژی قوی سیاه، بر این نکته تأکید می شود که در صورتی که توزیع بازدهی، اشتباهأ نرمال در نظر گرفته شود، سرمایه گذاران نیز ریسک حقیقی خود را کمتر لحاظ خواهند کرد و در نتیجه این امر، آنها در معرض زیان های غیر منتظره و شدید قرار خواهند گرفت بنابراین می توان نتیجه گرفت در زمان هایی که رخدادها ی قوی سیاه مثبت در بازار رخ می دهند، استفاده از معیار انحراف معیار برای اندازه گیری ریسک سهام می تواند نتایج صحیحی از ریسک را در اختیار سرمایه گذاران قرار دهد، اما در رخدادهای قوی سیاه منفی استفاده از این معیار برای اندازه گیری ریسک می تواند نتایج گمراه کنند. در پی داشته باشد.با بررسی ادبیات و مبانی نظری تحقیق، دریافتیم بنابراین پیروی از استراتژی قوی سیاه ، در بازار بورس اوراق بهادار تهران می تواند بازدهی با التری برای سرمایه گذاران حقیقی و حقوقی نسبت به استراتژی بازار ایجاد کند.

Keywords:

استراتژی سرمایه گذاری بلک سوآن , استراتژی قوی سیاه , بهینه سازی سرمایه گذاری , عملکرد پرتفوی.

Authors

محمداسماعیل اعزازی

استادیار دانشکده مدیریت و اقتصاد، دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدان، ایران

علیرضا نخعی زاده

دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت مالی، دانشکده حسابداری و مدیریت، موسسه آموزش عالی هاتف، زاهدان، ایران