CIVILICA We Respect the Science
(ناشر تخصصی کنفرانسهای کشور / شماره مجوز انتشارات از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: ۸۹۷۱)

شعرستیزی در عهد صفوی: زمینه‌ها، علل و مصادیق (بر اساس مفاهیم تحلیل گفتمان)

عنوان مقاله: شعرستیزی در عهد صفوی: زمینه‌ها، علل و مصادیق (بر اساس مفاهیم تحلیل گفتمان)
شناسه ملی مقاله: JR_CLASS-8-1_002
منتشر شده در در سال 1396
مشخصات نویسندگان مقاله:

تقی پورنامداریان - استاد پژوهشکده زبان و ادبیات فارسی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
حسینعلی قبادی - استاد زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه تربیت مدرس
فرانک جهانگرد - استادیار پژوهشکده زبان و ادبیات فارسی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
علی کیانی فلاورجانی - دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

خلاصه مقاله:
شعر و شاعری در عهد صفوی دستخوش دگرگونی‌هایی شد. شاهان صفوی با شعر، آن‌گونه که در پیشینۀ ادبی ایران، تا سدۀ نهم شکل‌گرفته بود، سر مخالفت برداشتند. آنان به‌طور ویژه، با مدح پادشاه یا حاکم و وزیر، که بخش زیادی از پیشینۀ شعر فارسی را به خود اختصاص داده بود، مخالف بودند. در این مقاله با استناد به نمونه‌هایی از مخالفت آنان با شعر، چرایی این مخالفت با کمک نظریات تحلیل گفتمان بررسی و تحلیل خواهد شد. در این مقاله عمدتاً از مفاهیمی بهره گرفته شد که لاکلا و موف در تحلیل گفتمان مطرح کرده‌اند. چراکه شعرستیزی صفویان، پدیده‌ای سیاسی و اجتماعی است و نظریات این دو، برای تبیین و تحلیل پدیده‌های سیاسی و اجتماعی، منسجم‌تر و کارآمدتر است. بر اساس مفاهیم گفتمان‌کاوی، نقطۀ مرکزی گفتمان ادبی صفویان «شعر شیعی» بود. این گفتمانِ ادبی، خود از گفتمان سیاسی حاکم، یعنی «تشیع» متأثر بوده است. گفتمان‌ها بر آن‌اند تا معانیِ موردنظر خود را ترویج دهند و معانیِ دیگر را به حاشیه برانند. بر این اساس صفویان «شعر شیعی» را برجسته کردند و در نقطۀ مقابل، شعر مدحی و گاه به‌طورکلی، شعر را به حاشیه راندند. این پژوهش با تکیه بر چهارچوب نظری یادشده، با روش توصیفی-تحلیلی خواهد بود.

کلمات کلیدی:
شعرستیزی, دورۀ صفویه, تحلیل گفتمان, لاکلا و موف

صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/1127475/