اثرات بکارگیری یادگیری و مدیریت دانش بر بازارهای نوظهور با تاکید بر اقتصاد کشورهای در حال توسعه

در طول سه دهه گذشته، بسیاری از بازارهای نوظهور در سرتاسر جهان اصلاحات اقتصادی را در ابعاد مختلف با اهدافی که شامل حرکت از سمت سیاست های جایگزینی واردات درون گرا به سمت رشد مبتنی بر صادرات برون گرا، دسترسی پیشرفته به تکنولوژی خارجی و سرمایه به منظور رقابتی کردن شرکت های داخلی در اقتصاد جهانی، و توانایی های پیشرفته در صنایع تولیدی با ارزش افزوده به منظور ایجاد تغییر وسیع تر در اقتصاد از کالاهای سنتی می شود دنبال کرده اند. درحالی که چنین اصلاحات اقتصادی باعث منافعی در سطح کشور می شود که نتیجه آن تواز نهای مثبت تجاری و رشد اقتصادی است، اما نگرانی فزاینده ای در این باره وجود دارد که آیا آزادسازی و ادغام جهانی آن اثر مثبت موردانتظار را بر قابلیت های نوآوری و رقابت شرکت های اقتصادی نوظهور دارد یا خیر.مطالعات نشان می دهد یکی از مهم ترین استراتژی هاجهت ورود شرکتها به بازارهای بین المللی ورقابت آنها با سایر کشورها، بکارگیری استراژی مدیریت دانش و یادگیری می باشد که در این مقاله سعی شده به تفضیل به چگونکی و نحوه بکارگیری آن توسط شرکت ها جهت ورود به بازارهای نوظهور و رقابت آنها با سایرین پرداخته شود. و به سوالات مهم و اساسی در این زمینه پاسخ داده شود که این امر توسط تحقیق و تفحص در مطالعات انجام شده توسط سایرمحققین و استفاده از تجربیات سایر کشورها میسر گردیده است. تحقیقات در این زمینه برسه مضمون مرتبط بایادگیری و نوآوری بر نیاز بازارهای نوظهور برای دستیابی و درونی سازی دانش خارجی-محور تاکید می کند، چه از طریق مداخله گری منتخب در بازارهای عاملی تکنولوژی (مانند تسهیل انتخابی واردات تکنولوژی و دانش)، تسری از طریق FDI درون گرا و چه یادگیری صادرات محور.در انتهای مقاله نیز پیشنهادات کاربردی در این زمینه جهت پژوهشهای بیشتر ارائه گردیده است.

Keywords:

یادگیری و مدیریت دانش , بازارهای نوظهور , شرکت های چند ملیتی , تکنولوژی و نوآوری , اقتصاد کشورهای درحال توسعه