سیده الهام موسوی - دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور بوشهر
حجت عباسی - عضو هیات علمی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه پیام نور بوشهر

داستان ها به عنوان بخشی بزرگ و جدایی ناپذیر از گستره ادبیات، بر پایه مولفه هایی ساختاری همچون زمان و مکان،شخصیت، گفتگو، روایت و کشمکش بنا نهاده شده اند و ناگفته پیداست که برای شناخت و توصیف هرچه بهتر آنهاباید به بررسی و تحلیل این مولفه ها تحت عنوان عناصر داستان پرداخت؛ مهمی که دغدغه پژوهش حاضر برای بررسیو نقد رمان ملت عشق اثر الیف شافاک از دیدگاه چگونگی کاربرد این عناصر شده است و از رهگذر آن، فنون ورویکردهای شخصیت پردازی، روایتگری، گره افکنی و گره گشایی، گفتگوپردازی و فضاسازی در این اثر شناخته شدهقرن، تبیین و تشریح شده است. رهاورد این پژوهش که با رویکرد نظری و شیوه تحقیق کتابخانه ای صورت گرفته،آشکار شدن تاکید و تعمد نویسنده بر پردازش و کاوش روانشناختی شخصیت ها، تعدد راویان داستان تا مرز هجدهراوی و در عین حال پایبندی به شیوه های کلاسیک داستان گویی بویژه شیوه داستان در داستان به تقلید از کلیله ودمنه و مثنوی معنوی است. آنچه این ترکیب به ظاهر ناهمگون را میسر و مقبول ساخته، جابجایی های مداوم زمانی ومکانی داستان از قرن حاضر به قرون پیشین و بالعکس و متفاوت بودن قهرمانان داستان در هر یک از این زمان ها و مکان ها است.

الیف شاکاف، داستان، عناصر داستان، ملت عشق