بررسی معناشناسانه مفهوم معنویت در پارادیم فکری فرهنگی غرب و اسلام

Publish Year: 1398
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: Persian
View: 323

This Paper With 16 Page And PDF Format Ready To Download

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

ICRSL01_253

تاریخ نمایه سازی: 26 آذر 1399

Abstract:

در بسیاری از نوشته های معاصر از معنویت که از دلمشغولیهای همیشگی بشر در طول تاریخ بوده سخن به میان آمده است. در طول تاریخ، جستجوی معنویت تعابیر فرهنگی بیشماری یافته است اما بررسی نقادانه و تطبیقی آن در بافت جهانی و میان فرهنگی پدیدهای نوظهور و خاص قرن بیستم است.بسیاری از فرهنگهای واژگان و دانشنامه های معاصر با اینکه به معنویتگرایی و انجمنهای معنویت گرا، تجربه معنوی و یا روشهای معنوی اشاره میکنند اما جالب است که دارای مدخلی در باب معنویت به معنای واقعی کلمه نیستند.برخی از ادیان برای اصطلاح spirituality که از سنت مسیحیت ریشه میگیرد واژه دقیقی ندارند اما با وجود این، مفهوم معنویت امروز عمومیت یافته و اکنون در داخل و خارج ادیان و نیز در زمینه های بینالادیانی و سکولار به کار میرود. گرایشهایی که در دوران معاصر در معنویت رایج است بر موضوع فردی و خود - بالندگی تأکید دارد و با درک متفاوتتری از روانشناسی انسان همراه گشته است.واژه spirituality در طی چند دهه اخیر به نحو بسیار مبهمی به کار رفته است، و منشاء کاربرد این واژه در زبانهای اروپایی کاملا جدید است یعنی در طی چند قرن اخیر این واژه در حلقه های کاتولیکی برای اولین بار استفاده شد.این واژه به طرق بسیار مختلفی مورد استفاده قرار می گیردمثلا0 در زبان فرانسه به عنوان نامی برای »مفاهیم غایی زندگی« به کار میرود و مترجمین آمریکایی نیز واژه spirituality را به عنوان علامت و مشخصهای بر امور فراعقلی استفاده میکنند. مفهوم معنویت تا اواخر قرن نوزده یک اصطلاح رمان - کاتولیک بودقبلامفهوم آن زندگی کردن در ارتباط با خدا براساس روح مسیح بود. این معنا به تدریج به این مفهوم تبدیل شد که معنویت زندگی براساس تکامل طلبی اصلاح روح است و نه تجربه مشترک تمامی مسیحیان. مسیحیان پروتستان نیز این اصطلاح را برای توصیف احساسات مذهبی مهیج کننده به کار می برند و حتی در درون یک سنت دینی هم این تنوع و گوناگونی که به اشکال فرهنگی متفاوت و یا به صورت آرمانهای دینی مختلف متجلی گردیده، دیده میشود. معنویت نه به عنوان یک ایده یا مفهوم بلکه به عنوان یک عمل است که در سراسر تاریخ بشر یافت میشود و آکنده از آرزوی بشر برای پایندگی، ابدیت، جاودانگی، صلح، شادمانی و سعادت و آرامش است و شاید بتوان گفت صورت مجسم این مؤلفه ها همان معنویت است. و در همه زمانها از دغدغه های بشریت بوده و هست. اما این عمل را در یک دسته بندی کلی میتوان به دو قسم تقسیم نمود؛ در یک رهیافت معنویت در ارتباط با واقعیت مطلق و یک امر متعالی معنا مییابد یعنی نحوهای از مواجه ه با هستی و واقعیت متعال است که فرآورده اش این است که حالتهای نامطلوبی همچون غم، اندوه و بیمعنایی و ناامیدی در انسان پدید نمی آید و یا اگر پدید آید ناپدید میشود این نحوه مواجه موجب رضایت باطن میشود و به عبارتی شاید بتوان گفت که معنویت فرآورده اش همین رضایت باطن است. این پژوهش در تلاش است ضمن بررسی معناشناسانه مفهوم معنویت در پارادایم فکری و فرهنگی غرب و اسلام مولفه های معنویت اصیل را بیان نماید.

Authors

مریم سلگی

استادیار دانشگاه الزهرا . تهران. ایران