اهمیت منطق در واقع نمایی علم نزد علامه طباطبایی

Publish Year: 1398
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: Persian
View: 874

متن کامل این Paper منتشر نشده است و فقط به صورت چکیده یا چکیده مبسوط در پایگاه موجود می باشد.
توضیح: معمولا کلیه مقالاتی که کمتر از ۵ صفحه باشند در پایگاه سیویلیکا اصل Paper (فول تکست) محسوب نمی شوند و فقط کاربران عضو بدون کسر اعتبار می توانند فایل آنها را دریافت نمایند.

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

TABATABAII01_058

تاریخ نمایه سازی: 8 دی 1399

Abstract:

فیلسوفان اسلامی عموماً «واقع نمایی علم» را مفروض گرفته اند و به همین دلیل در مورد آن به عنوان مبحث جداگانه ای بهبحث و بررسی مفصلی نپرداخته اند، اما از لابه لای مطالبی که به مناسبت در مبحث وجود ذهنی و یا مبحث علم و عالم ومعلوم گفته اند، می توان عقیده آنان مبنی بر واقع نمایی علم را استخراج کرد. لازمه قول به واقع نمایی علم، قول به وجودگزاره های مطابق با واقع است و این دقیقاً همان چیزی است که شکاکان و سوفسطائیان منکر آن هستند؛ یعنی محل اصلینزاع آنها با قائلین به واقعنمایی علم این است که در مرتبه مصداق علم و ادراک مطابق با واقع، با واقع گرایان همراه نیستند.برای تعیین مصادیق واقعی یک مفهوم نیاز به ملاک داریم؛ بنابراین سرنوشت نزاع های بین واقع گرایان و مخالفانشان با مسئله«ملاک صدق» رقم می خورد. علامه طباطبایی معتقد است از منطق می توان به عنوان ملاکی که به کار بستن آن، توان چنین تشخیصی را به ما می دهد استفاده نمود. روشن است که صحت این نظریه، منوط به این است که واقعاً گزاره های بدیهی ایکه واقع نما و قابل یقین باشند، وجود داشته باشند. علامه طباطبایی اقسامی از قضایا را دارای چنین خصوصیتی می دانند. درنقد و بررسی این قضایا نهایتاً مشخص می شود که ایشان خود معترفاند به اینکه تنها یک دسته بدیهی اند؛ و اما از سویدیگر برای تأمین شدن ادعای مبناگروی، اثبات همان تعداد کفایت می کند؛ بنابراین می توان ادعای علامه طباطبایی دراینکه منطق، ملاک کارآمدی در تعیین مصادیق علم واقع نما است را پذیرفت.

Authors

عاطفه رنجبر دارستانی

دانشجوی کارشناسی ارشد فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه بیرجند