نقش واسطه ای تنظیم هیجان، بازشناسی هیجانی چهره و پذیرش بیماری در رابطه بین کمال گرایی و افسردگی در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس

مولتیپل اسکلروزیس(M.S)، یک بیماری مزمن و پیشرونده است که علاوه بر علائم جسمی، علائم ثانویه روانشناختی مثل افسردگی را برای بیماران شامل میشود. مشکلات کارکردی در اجتماع با پیشرفت بیماری به گونه ی روز افزون بر فشارهای روانشناختی و هیجانی فرد میافزاید و کیفیت زندگی مبتلایان را در حد قابل توجهی پایین می آورد. لذا هدف این پژوهش بررسی رابطه کمالگرایی و افسردگی در بیماران ام.اس با نقش واسطه ای دشواری تنظیم هیجانی، بازشناسی هیجان چهره و پذیرش بیماری است. بدین منظور به روش نمونه گیری در دسترس از 150 بیمار با تشخیص نورولوژیکی ام.اس از بیماران مراجع به مراکز درمانی چمران شیراز و با استفاده از مقیاس کمال گرایی اهواز((APS، پرسشنامه افسردگی بک(BDI-2)2، پرسشنامه پذیرش بیماری مزمن((CIAQ، مقیاس دشواری تنظیم هیجان((DERS25 و آزمون بازشناسی هیجانی چهره نمونه گیری به عمل آمد. داده ها به روش تحلیل مسیر و رگرسیون چندگانه همزمان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش، کلیه فرایض و مدل فرضی پژوهشگر را تایید کردند و همگی مسیرهای میان متغیرهای اصلی و واسطه ای در سطح معنیداری رابطه داشتند. (P<0/001 )بعلاوه مدل کلی این تحقیق از الگوی برازش مناسبی برخوردار بود. در تبیین این یافته ها میتوان بیان داشت، بیماران کمالگرا با توقعات بالا و آرمانی درکنار علائم جسمانی دچار ناکامی هایی میشوند که منجر به بروز افسردگی میشود. دشواری های در تنظیم هیجان، نقص در بازشناسی هیجان و عدم پذیرش بیماری در بیماران ام.اس با پیدایش علائم افسردگی و اضطراب همراه است و در شدت بخشیدن به مشکلات جسمانی و روانشناختی ام.اس اثر چشمگیری دارد.

Keywords:

مولتیپل اسکلروزیس , کمالگرایی , افسردگی , هیجان , پذیرش.