همه گیر شناسی وضعیت سلامت روان خانواده بیماران دارای اختلالات روانپزشکی

Publish Year: 1399
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: Persian
View: 327

متن کامل این Paper منتشر نشده است و فقط به صورت چکیده یا چکیده مبسوط در پایگاه موجود می باشد.
توضیح: معمولا کلیه مقالاتی که کمتر از ۵ صفحه باشند در پایگاه سیویلیکا اصل Paper (فول تکست) محسوب نمی شوند و فقط کاربران عضو بدون کسر اعتبار می توانند فایل آنها را دریافت نمایند.

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

PCCONF07_005

تاریخ نمایه سازی: 21 دی 1399

Abstract:

هدف پژوهش حاضر بررسی همه گير شناسی وضعيت سلامت روان خانواده بيماران دارای اختلالات روانپزشکی در ایران بود. پژوهش حاضر با توجه به هدف از نوع کاربردی و بر اساس ماهيت، از نوع توصيفی می باشد. جامعه آماری در پژوهش حاضر، عبارت است از کليه ی همسران افراد دارای اختلال روانپزشکی مراجعه کننده به سازمان بهزیستی شهرستان کرج در سال 1397 که حدود 1000 نفر اعلام شده است، می باشد. به علت گسترده بودن جامعه آماری، از روش نمونه گيری تصادفی ساده استفاده خواهد شد. در این روش تعداد نمونه موردنياز ( 377 نفر) را به طریق زیر از کل جامعه آمارى 500 نفر انتخاب مى کنيم. براساس تعداد حجم جامعه، حجم نمونه 217 نفر انتخاب گردید. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه نشانه های اختلالات روانی SCL-90 بود. آزمون -R90SCL- ابزاری برای سنجش سریع وضعيت آسيب شناختی روانی افراد است. این آزمون شامل 90 سوال برای ارزشيابی علایم روانی است و به وسيله مراجع گزارش می شود و برای نشان دادن جنبه های روان شناختی بيماران جسمی و روانی طرح ریزی گردید. این پرسشنامه در ایران مورد استفاده قرار می گيرد واعتبار همسانی درونی آن با استفاده از روش آلفای کرونباخ % 89 می باشد. نتابج پژوهش نشان داد خانواده های داریا بيماران اختلال روانپزشکی در مولفه های سلامت روانی نمرات کمتر از حالت نرمال کسب کرده اند و درحال تجربه نشانه های افسردگی، و سواس و افکار و تکانه های و سواسی، اضطراب، پرخاشگری، پارانویيدی و روان پریشی نمره جامعه مورد مطالعه در این ابعاد نشان از وضعيت در نقطه مرزی قرار می گيرند. نتایج پژوهش با پژوهش کلامينز (2017)، آردلت (2016)، مارش و دالاس (2016)، لستر (2014) و کوک و ویمبرلی (2015) همسو بود.

Authors

هانیه بصیر قائمی پسند

کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، دانشگاه چالوس، ایران

ابولفضل امیری پور

کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، دانشگاه رودهن ، ایران