بررسی تطبیقی مؤلّفههای داستان «گوتیک» در نقاب مرگ سرخ آلنپو و عزاداران بیَل ساعدی
عنوان مقاله: بررسی تطبیقی مؤلّفههای داستان «گوتیک» در نقاب مرگ سرخ آلنپو و عزاداران بیَل ساعدی
شناسه ملی مقاله: JR_RPRAZI-9-2_006
منتشر شده در در سال 1399
شناسه ملی مقاله: JR_RPRAZI-9-2_006
منتشر شده در در سال 1399
مشخصات نویسندگان مقاله:
هوشنگ محمدی افشار - استادیار زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه شهید باهنر، کرمان، ایران
حسام خالویی - دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات تطبیقی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه شهید باهنر، کرمان، ایران
خلاصه مقاله:
هوشنگ محمدی افشار - استادیار زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه شهید باهنر، کرمان، ایران
حسام خالویی - دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات تطبیقی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه شهید باهنر، کرمان، ایران
ادبیّات داستانی «گوتیک»، گونهای از داستاننویسی است که بر مبنای هنر معماری و مجسّمهسازی گوتیک در اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم میلادی و دوران پیشرمانتیسم به وجود آمد. این ژانر ادبی بر مسائل روحی و احساسی انسان، آیینهای مذهبی، حیوانات افسانهای، فضاسازی وحشتانگیز و اوجگیرنده و جنبههای هراس و اضطراب ذهن آدمی استوار است. این شیوه در داستاننویسی ایرانی، کموبیش مورد استفادۀ برخی نویسندگان همچون «غلامحسین ساعدی» قرار گرفتهاست. وی بر جنبههای روانی انسان و عمق احساسات آدمی تأکید دارد. از این منظر میتوانیم به دنبال ریشههای ادبیّات گوتیک غربی، در داستانهای مدرن وی باشیم. در پژوهش حاضر، به روش توصیفی – تحلیلی و بر اساس مؤلّفهها و عناصری که در شیوۀ نوشتاری داستان گوتیک «نقاب مرگ سرخ» نوشتة ادگار آلنپو به کار گرفته شدهاست، به بررسی این مؤلّفهها و عناصر در مجموعهداستان عزاداران بیَل نوشتۀ ساعدی پرداخته و این نتیجه حاصل شدهاست که ساعدی اغلب مؤلّفههای موجود در داستان «نقاب مرگ سرخ» را اعم از «مرگ» بهعنوان مضمون اصلی و دیگر عوامل، همچون: «بیگانه»، «تاریکی»، «صدا» و «خون» بهعنوان عوامل تقویتکنندۀ «گوتیک»، در ایجاد فضایی رعبآور و هراسانگیز، به شیوهای متفاوت و خلّاقانه بهکار بردهاست.
کلمات کلیدی: داستان گوتیک, ترس و اضطراب, آلنپو, ساعدی, نقاب مرگ سرخ, عزاداران بیَل
صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/1155429/