اختلال هویت جنسی عامل پنهان طلاق
Publish Year: 1399
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: Persian
View: 409
- Certificate
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
CPESC03_098
تاریخ نمایه سازی: 18 اسفند 1399
Abstract:
در گذشــته ، هر گونه ارتباط بین عشــق و ازدواج امری بدون معنا و غیرمعمول بود . پدر و مادر ، دختری رابرمبنای مبانی و ملاکهای کاملاً عینی و مشهود چون ثروت و دارایی و تمول و نظایر آن انتخاب می نمودند . هر طبقه اجتماعی ملاکهای فرعی خاص خود را نیز در نظر می گرفتند ، مثلاً نجبا و اشــراف زادگان ؛ اصــالت و اشــراف زادگی ، کشــاورزان ؛تنومندی و نیروی کار در مزرعه را مهم تلقی می نمودند. دخترهای جوان ، درباره ی مردی که قرار بود شـــوهر آنها گردد ، تقریباً هیچ اطلاعی نداشــتند . در جوامع ســنتی و متعصــب ، عروس و داماد تا لحظه ی زفاف ، کمترین شــناخت لازم را نیز یکدیگر نداشــتند و گاه تا آن هنگام حتی یکدیگر را ندیده بودند . زنان در اثر تعلیم و تربیت خاص آن زمان ، بیشــتر از طریق بدنیا آوردن بچه های زیاد و انجام وظایف خانه داری و کدبانویی ، امید به خوشــبختی داشــتند . عشــق در روح و روان آنها ، تنها رویا و گاه فقط یک شوخی بود . به علاوه ، لذت جنسی و ارگاسم برای زن نجیب و محترم ، امری شرم آور و گستاخ نآبانه بود . در قرون وسطی ، انجام تکالیف ساده زنا شویی را معادل عشق متین و موقری دانستند که تا جنگ جهانی ارزیابی هایی مورد قبول اکثر نخبگان و دانشمندان نیز بود ، به گونه ای که جنین اظهار می شد که زن خود فرد نمی بایست محبوب عشق فرد دیگری باشد .
Keywords:
Authors
الهه پولادسنج
کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی
ترگل فرجادتهرانی
دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی خانواده