ملیحه حری ابرقویی - دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی،دانشگاه یزد
حسن زارعی - دانشیار، گروه روانشناسی، دانشگاه یزد

درهمه نقاط دنیا ماهیت نظام خانواده مولفه کلیدی و تعیین کننده رفتارها و نگرش انسان ها به شمار می آید و وسیله ی برای پیوند با سایر نهاد های اجتماعی و موجب انسجام اجتماع است.اگرچه جهانی شدن و قدرت مدرنیته و نوسازی، پیامدهای مثبتی برای اعضای خانواده و جامعه به همراه داشته است اما آن ها را در معرض تهدید نیز قرار داد که از جمله این تهدید ها دلزدگی زناشویی و طلاق عاطفی در بستر خانواده است. این پژوهش با هدف تعیین رابطه طلاق عاطفی و دلزدگی زناشویی درمیان زوجین شهر یزد انجام گرفته است. روش تحقیق حاضر به صورت توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری را زوجین شهر یزد تشکیل دادند که به روش نمونه گیری در دسترس 100زوج در نهایت انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در پژوهش عبارت بود از پرسشنامه دلزدگی زناشویی پاینز (1996) و پرسشنامه سنجش طلاق عاطفی بیدست و پرحسین((1393 که در مورد هریک از آزمودنی های گروه نمونه اجرا شده است. در پایان داده های جمع آوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون وتحلیل رگرسیون مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین متغیر طلاق عاطفی و مولفه های دلزدگی زناشویی(خستگی جسمی-ازپا افتادن روانی-ازپا افتادن عاطفی) رابطه مثب و معناداری وجود دارد.

خانواده، دلزدگی زناشویی، طلاق عاطفی