تحلیل ریختشناسی داستان سیاوش بر اساس نظریه ولادیمیر پراپ
عنوان مقاله: تحلیل ریختشناسی داستان سیاوش بر اساس نظریه ولادیمیر پراپ
شناسه ملی مقاله: JR_RPLL-5-3_004
منتشر شده در در سال 1392
شناسه ملی مقاله: JR_RPLL-5-3_004
منتشر شده در در سال 1392
مشخصات نویسندگان مقاله:
ابراهیم استاجی - استادیار زبان و ادبیات فراسی دانشگاه حکیم سبزواری
سعید رمشکی - دانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه حکیم سبزواری
خلاصه مقاله:
ابراهیم استاجی - استادیار زبان و ادبیات فراسی دانشگاه حکیم سبزواری
سعید رمشکی - دانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه حکیم سبزواری
شاهنامه فردوسی، بزرگترین اثر حماسی ادب فارسی، با داشتن داستانهایی با ویژگیهای مدرن و امروزی، راه را بر نظریههای ادبی متاخر برای آزمون، مقایسه و تطبیق باز کرده است. روش ولادیمیر پراپ روسی یکی از بهترین شیوههای تحلیل و طبقهبندی ریختشناسی داستانها و قصههای اساطیری و حماسی شاهنامه به جهت ماهیت خاص آنها است. نوشته حاضر با بهرهگرفتن از شیوه پراپ، که کارش را بر پایه کنش شخصیتها نهاده است، به تحلیل داستان سیاوش می-پردازد. تطبیق داستان سیاوش با نظریه پراپ، فرضیه علمی و اساسی این تحقیق است. در این بررسی نشان میدهیم که این روایت با مقداری جابجایی در کنشهای اشخاص قصه، کاملا با خویشکاریهای ارائه شده توسط پراپ هماهنگ است. بیست و پنج خویشکاری اصلی و فرعی موجود در این داستان، نشاندهنده و گواه این مدعاست. کنشها بین پنج شخصیت اصلی تقسیم شده است و کنش «مصیبت»، «فریبکاری» و «عمل قهرمان»، عناصر جدایی ناپذیر و تکرار شونده داستان هستند. روند داستان، عبور از آرامش به اوج فاجعه با سه حرکت است و سه حرکت موجود در داستان با وجود مضمون و ظاهری متفاوت، دارای ساختاری واحد هستند.
کلمات کلیدی: شاهنامه, ریختشناسی, نظریه پراپ, داستان سیاوش
صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/1182828/