تحلیل ساختاری داستان «ضحاک» بر مبنای الگوی منطق نقشهای کلود برمون
عنوان مقاله: تحلیل ساختاری داستان «ضحاک» بر مبنای الگوی منطق نقشهای کلود برمون
شناسه ملی مقاله: JR_RPLL-12-2_002
منتشر شده در در سال 1399
شناسه ملی مقاله: JR_RPLL-12-2_002
منتشر شده در در سال 1399
مشخصات نویسندگان مقاله:
مهدیه مللی - دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
محمدرضا نصراصفهانی - دانشیار زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
زهره نجفی - دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
اسحاق طغیانی - استاد زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
خلاصه مقاله:
مهدیه مللی - دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
محمدرضا نصراصفهانی - دانشیار زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
زهره نجفی - دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
اسحاق طغیانی - استاد زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
ساختارگرایی کوششی برای کاربرد نظریة زبانی در زمینة موضوعات و فعالیتهای غیرزبانی است. یکی از جنبههای موفقیت ساختارگرایانْ روایتشناسی یا بررسی روایت است. این گروه از ساختارگرایان با بررسی عناصر روایت و قوانین ترکیب آن توانستند ساختار حاکم بر اشکال روایی را واکاوی کنند.در این مقاله یکی از روایتهای اساطیری شاهنامه، ضحاک ماردوش، براساس نظریة کلود برمون، روایتشناس ساختارگرای فرانسوی، بررسی میشود. برمون پیرفت را عنصر اساسی روایت روایی میداند. الگوی او بر مبنای رویکرد دوگانه ـ پیروزشدن یا پیروزنشدن قهرمان ـ بنا شده است. در این الگو قهرمان لزوماً همیشه پیروز نیست و ممکن است گاهی شکست خورد. هدف این پژوهش تحلیل طرح روایی روایت ضحاک با الگوی کنشی برمون است. در این مقاله با روش توصیفی ـ تحلیلی، روایت بررسی شده است. پس از بررسی این نتیجه به دست آمد که روایت طرح روایی نظاممند دارد و از شیوة روایت بهصورت خطی بهره برده است؛ همچنین با یک موقعیت پایدار و متعادل اولیه آغاز میشود؛ سپس حادثهای این تعادل و توازن را برهم میزند؛ سرانجام با به وجودآمدن کنشهایی برای حل مشکل، روایت به یک نتیجة مشخص و موقعیت پایدار اولیه بازمیگردد. طرح روایی روایت مطابق با نظریة برمون، متشکل از پیرفتها یا ترکیبی از جریان روایی و کشمکش است. هر پیرفت سه کارکرد امکان و فرایند و پیامد دارد. در روایت، هر دو نوع شخصیت منظور برمون ـ کارگزار (فاعل) و کارپذیر (مفعول) ـ و تغییر موقعیت آنها برپایة کنش را میتوان دید.
کلمات کلیدی: روایتشناسی, ضحاک, منطق روایت, الگوی کنشی, برمون, پیرفت
صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/1183038/