میثم اسدی نژاد - کارشناس ارشد حقوق عمومی دانشگاه قم و کارشناس حقوقی شهرداری رشت

از اوایل قرن نوزدهم تا اواخرقرن بیستم نهضت های موسوم به چپ در غرب طرفداران زیادی پیدا نمود که اردوگاه فکری ,فلسفی و جامعه شناسی خود را پدید آورد.این نحله فکری توسط مارکس و انگلس دو تن از اندیشمندان ساکن انگلستان و فرانسه به جهان عرضه گردید.نمونه عملی ایجاد دولت و حکومت مدنظر این نحله فکری در روسیه بود.بعد از نزدیک به سه قرن سلطه خانواده رومانف در روسیه در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی عقاید مارکسیستی کمونیستی در روسیه بر مسند امور قرار گرفت و انقلاب روسیه در سال 1917 شکل گرفت.این نظام بر اساس عقاید مارکس و انگلس وتلاش های لنین ساماندهی گردید.عقاید مکتب جدید به سرعت در اروپای شرقی و قسمتی از آسیا وآمریکای جنوبی گسترش یافت. مارکس و انگلس شاهد تاسیس و ایجاد دولت های کمونیستی و مارکسیستی نبودند .اما آراء و اندیشه های آنها در ایجاد و تثبیت نظام های کمونیستی -مارکسیستی مثمر ثمر افتاد.در این تحقیق به منظور بررسی جایگاه این نحله فکری از حیث نگاه به انسان و جامعه و دولت (به عنوان پایه و اساس جامعه شناسی حقوق عمومی) در نظام اجتماعی عصر جدید آراءو عقاید مارکس مورد توجه قرار می گیرد.بر همین اساس ابتدا اصول اعتقادی این نحله فکری و مبانی کارکردی آن بیان می گردد.متعاقباً دیدگاه این مکتب به جامعه و دولت و فرد تبیین می گردد.

مارکس، دولت، طبقه ، حقوق عمومی