مطالعه اندیشه های فلسفی و سازنده ژاک دریدا در ادبیات و هنر

Publish Year: 1399
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: Persian
View: 1,148

This Paper With 17 Page And PDF Format Ready To Download

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

LLCSCONF07_064

تاریخ نمایه سازی: 18 اردیبهشت 1400

Abstract:

ژاک دریدا، در سال ۱۹۶۷ مفهوم دیکانستراکشن (شالوده شکنی، ساختار شکنی، وا سازی، بنیان فکنی) را در یکی از مهم ترین کتاب های خود: در باب نو شتار شنا سی مطرح ساخته است. او قصد داشت نظام تفکری را به چالش بکشد و بر مبنای مفاهیم متعدد و متقابل، به توضیح و تبیین حقیق بپردازد. رویکرد نظریه ساختارگرا به مسئله زبان، تجدد حیات بخشیده؛ و به تقابل های دوتایی معانی و تفا سیر گسترده ای داده است . هدف پژوهش تحلیل وجه اشتراک رویکرد زبان شناسی دریدا ، بارت و سوسور، شرح جریان دیکانستراکشن در هنر، شناخت مبانی شکل گیری نشانه شناسی در ادبیات، نقد متافیزیک حضور، زبان، نوشتار، متن و راهکارهایی که وی دنبال روی بوده بازنمایی می شود. سوالی که در این پژوهش مطرح می شود، چگونه به و سیله زبان شناسی دریدا دستیابی به یک فهم قطعی و منطقی در ساخت متون با تمایز کلام محوری و وامحوری امکان پذیر خواهد بود؟ و اندیشه های دریدا نسبت به تاملات هنر چگونه می باشد؟ روش پژوهش به صورت توصیفی، تحلیلی است. گرداوری اطلاعات آن از طریپ کتابخانه ای می باشد. جمع آوری اطلاعات از طریق اسناد، مقاله ها، اینترنت به دست آمده است . ساختارشکنی دریدا نظریه ای عام بر تمامیت زبان هاست، خواه ادبی یا فلسفی؛ خواه نوشتار یا گفتار، او می خواست متون درون متن و اثر هنری بدون نیت خاص هنرمندش بازخوانی شود و از متافیزیک نشانه، زبانشناسی دال و مدلول، تمایز کلام محوری و وامحوری استفاده می شود کرد.

Authors

نیلوفر شیرافکن

دانشجو کارشناسی ارشد، گروه پژوهش هنر، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه مازندران، بابلسر، ایران.