نقاشی ، بیان بی کلام کودک

Publish Year: 1399
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: Persian
View: 419

This Paper With 24 Page And PDF Format Ready To Download

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

ICPCE03_148

تاریخ نمایه سازی: 18 اردیبهشت 1400

Abstract:

روان شناسان به طرق مختلف به تحقیق درباره کودکان پرداخته اند. یکی از مهم ترین آن ها تحلیل نقاشی های کودکان است. نقاشی وسیله ارتباطی کودک با دنیای خارج است، ارتباطی که با توجه به افزایش فاصله های عاطفی بین اشخاص و یاوالدین با دنیای پاک و بی آلایش کودکان روز به روز در حال فزونی یافتن است . کودکان از طریق نقاشی دنیای شخصی خود را می آفرینند و واقعیت ها را همانگونه که می دانند و می شناسند می کشند. در واقع آنها نه فقط آنچه را می بینند بلکه آنچه را از جهان پیرامون درک می کنند می کشند به همین دلیل نقاشی آنها با تصاویر بزرگسالان متفاوت است .کودکان در نقاشی هایشان سعی در انتقال احساس و پیام خود به شیوهای صریح و بی تکلف دارند.هر چیز در نگاه آنها رنگ و تاثیر متفاوت با آنچه در دنیای ما است، دارد ؟لذا تحقیق و توجه به خواسته های کودکان در این راستا بسیار حائز اهمیت است . کودکان با نقاشی های خود حرف می زنند . حرف هایی که به دلایل گوناگون قادر به گفتن آنها نیستند .نقاشی نیز همانند خواب و رویا به آن ها این اجازه را می دهد که خود را از ممنوعیت ها رها سازند و با ما در حالتی ناخودآگاه درباره مسائل , کشفیات و دلهره هایشان صحبت کنند. تخیلات هنری همانند خواب و رویا , در ژرفای ضمیر ناخودآگاه هرکس به جستجو می پردازدو ژرف ترین محتویات درونی فرد را متظاهر می سازد.کودک نیز به کمک نقاشی , دلهره ها و کشمکش های درونی خویش را آشکار می سازد و بدین طریق اثر آن ها را کاهش می دهد .در حقیقت وقتی مسائل و مشکلات عاطفی بر روی کاغذ منعکس می شوند به صورت تازه و جداگانه ای که کمتر دلهره آور است در می آیند.کودک خیلی زود می یابد که رسم و نقاشی وسیله ای بیانی است که با افکار او مطابقت می کند و او را در تخیلاتش آزاد می گذارد و در عین حال لذت سرشاری برای او فراهم می آورد . لذا در این مقاله به شیوه کتابخانه ای و مرور کتب و مقالات مرتبط، ضمن تشریح اهمیت و ضرورت روانشناسی نقاشی کودکان ، به بررسی نقاشی کودکان در سنین مختلف و تحلیل نقاشی آن ها پرداخته شده است.

Authors

سپیده بادامچی

آموزگار و دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی دانشگاه فرهنگیان پردیس علامه امینی تبریز