CIVILICA We Respect the Science
(ناشر تخصصی کنفرانسهای کشور / شماره مجوز انتشارات از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: ۸۹۷۱)

تحلیل اسطوره کودک رهاشده در شاهنامه از دیدگاه روانشناسی یونگ

عنوان مقاله: تحلیل اسطوره کودک رهاشده در شاهنامه از دیدگاه روانشناسی یونگ
شناسه ملی مقاله: JR_PERLIT-70-236_007
منتشر شده در در سال 1396
مشخصات نویسندگان مقاله:

زهرا شیردل - کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه حکیم سبزواری
ابوالقاسم رحیمی - استادیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه حکیم سبزواری

خلاصه مقاله:
نقد اسطورهای یا نقد کهنالگویانه به کشف الگوهای ذهنی و تبلور آن‎ها، در آثار ادبی میپردازد. اهمیت این شیوه از آنجاست که به بررسی اساطیر از چند دیدگاه میپردازد و زمینههای اجتماعی، فرهنگی و روانی را در آفرینش اساطیر، بررسی میکند. ازآنجاکه در این مقاله، بر آنیم تا به کندوکاو در ریشهها و زمینههای روانی اسطوره بپردازیم، از میان مضامین متنوع در فرهنگهای گوناگون، بنمایه «اسطوره کودک رهاشده»۱ انتخاب شده است. این بنمایه از مضامین اصلی زندگی بسیاری از خدایان، پادشاهان، قهرمانان و پیامبران است؛ بنابراین پرداختن به آن از اهمیت زیادی برخوردار است. در این مقاله کوشیدهایم تا چرخه تکامل روانی دوازده شخصیت از شاهنامه را که کهنالگو و بنمایه رهاشدگی و تبعید در کودکی، در ژرفساخت زندگی آنان به چشم میخورد، بر اساس روانشناسی کارل گوستاو یونگ۲ (۱۸۷۵- ۱۹۶۱) روانپزشک شهیر سوئیسی، تحلیل کنیم. برای رسیدن به نتیجه بهتر، با نگاهی ویژه به بزرگترین کتاب حماسی ایران، شاهنامه فردوسی به کشف نقاط تاریک و مبهم این اسطوره شگرف و پرتکرار و نیز رمزگشایی آن، از دیدگاه روانشناسی یونگ خواهیم پرداخت.

کلمات کلیدی:
اسطوره کودک رهاشده, یونگ, کهنالگو, شاهنامه

صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/1199734/