ارزیابی روش های گروه بندی ژنوتیپ های کلزا با استفاده از تجزیه تابع تشخیص خطی فیشر

Publish Year: 1388
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: Persian
View: 196

This Paper With 14 Page And PDF Format Ready To Download

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

این Paper در بخشهای موضوعی زیر دسته بندی شده است:

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

JR_JWSS-13-471_011

تاریخ نمایه سازی: 22 اردیبهشت 1400

Abstract:

تجزیه تابع تشخیص یکی از روش های تجزیه آماری چند متغیره است که از آن می توان برای آزمون صحت نتایج حاصل از تجزیه خوشه ای استفاده نمود. در این مطالعه، صحت گروه بندی روش های مختلف تجزیه خوشه ای بر پایه روش های مختلف استاندارد کردن داده ها و معیارهای متفاوت فاصله با تجزیه تابع تشخیص مورد ارزیابی قرار گرفتند. هم چنین برای تایید نتایج از T۲ هتلینگ، پلات CCC و تجزیه واریانس چند متغیره استفاده گردید. بدین منظور، ۸ ژنوتیپ کلزا در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در موسسه تحقیقات برنج کشور (رشت) در سال ۸۵-۱۳۸۴ کشت شدند و ۱۴ صفت در آنها مورد ارزیابی قرار گرفت. تجزیه واریانس طرح بلوکی اختلاف معنی داری را بین ژنوتیپ ها از نظر کلیه صفات مورد مطالعه نشان داد. مقایسه میانگین بین ژنوتیپ ها نیز نشان داد که ژنوتیپ Hyola۴۰۱ از نظر عملکرد دانه و بسیاری از صفات بررسی شده برتر از سایر ژنوتیپ ها بود. براورد ضریب تغییرات فنوتیپی و ژنوتیپی نشان داد که اکثر صفات دارای تنوع زیادی در جمعیت می باشند. تجزیه تابع تشخیص نشان داد که معیار فاصله اقلیدسی بهتر از سایر معیارهای فاصله بود و گروه بندی مطلوبی بر اساس آن به دست آمد. هم چنین تمام روش های استاندارد کردن داده ها گروه بندی مشابهی به وجود آوردند و بهتر از استاندارد نکردن داده ها بودند. بر اساس ارزیابی دندروگرام های روش های مختلف تجزیه خوشه ای مشخص شد که روش های متوسط فاصله بین گروه ها (UPGMA)، دورترین همسایه ها و حداقل واریانس "وارد" بهتر از سایر روش ها بودند و ژنوتیپ ها را در سه گروه دسته بندی کردند. تجزیه تابع تشخیص خطی فیشر نشان داد که روش های UPGMA و حداقل واریانس "وارد" با انجام صحت گروه بندی در حدود ۵/۸۷ درصد، مناسب تر از سایر روش های تجزیه خوشه ای بودند، با این حال تجزیه تشخیص ژنوتیپ ها را در دو گروه قرار داد. آزمون های T۲ هتلینگ، پلات CCC و تجزیه واریانس چند متغیره نیز نتایج حاصل از تجزیه تشخیص را مورد تایید قرار دادند. به این ترتیب، به نظر می رسد که استفاده از معیار فاصله اقلیدسی بر اساس داده های استاندارد شده و انجام تجزیه خوشه ای با روش های حداقل واریانس "وارد" و یا UPGMA گروه بندی بهتری از ژنوتیپ ها ارائه دهد، اما توصیه می شود برای تایید نتایج و تعیین گروه های واقعی از تجزیه تابع تشخیص استفاده گردد.

Keywords:

Data standardization , Fisher’s linear discrimination function analysis , Cluster analysis , Rapeseed , استاندارد کردن داده ها , تجزیه تابع تشخیص خطی فیشر , تجزیه خوشه ای , کلزا