اثرگذاری تبلیغات مارک ورزشی بر تغییرات الکتروآنسفالوگرافیک و تصمیم به خرید مشتریان در بازاریابی عصبی

Publish Year: 1394
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: Persian
View: 184

This Paper With 20 Page And PDF Format Ready To Download

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

JR_NMRJ-5-4_006

تاریخ نمایه سازی: 23 اردیبهشت 1400

Abstract:

هدف پژوهش حاضر بررسی اثرگذاری تبلیغات مارک ورزشی آدیداس بر تغییرات الکتروآنسفالوگرافیک (فعالیت امواج مغزی) و تصمیم به خرید ورزشکاران (علاقه مند و غیرعلاقه مند) در مقایسه با غیرورزشکاران (علاقه مند و غیرعلاقه مند) است. در این پژوهش، "تبلیغات برند ورزشی آدیداس" به عنوان متغیر مستقل، "فعالیت امواج مغزی" و "تصمیم به خرید" به عنوان متغیر وابسته مطرح هستند. پژوهش حاضر، از نظر هدف کاربردی، از نظر ماهیت نیمه تجربی و از نوع کور یک طرفه است. اجرای این تحقیق، از شش مرحله ی اصلی تشکیل شده است. جامعه ی آماری پژوهش شامل دانشجویان ورزشکار و غیرورزشکار علاقه مند و غیرعلاقه مند به مارک ورزشی آدیداس در دانشگاه تبریز بود، که حدود ۴۰ نفر از دانشجویان با مشخصات فوق (و بر حسب ویژگی هایی که داشتند: همگی راست دست، در رده ی سنی ۳۵-۲۰ سال، بدون هیچ گونه سابقه ی بیماری و جراحی در نواحی سر و جمجمه و ورزشکاران فعال در حداقل دسته ی دو) انتخاب شدند. اطلاعات حاصل جهت تحلیل کمی با استفاده از نرم افزار BioGraph Infiniti و ۱۶spss به داده های کمی تبدیل شدند و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی به عمل آمد. از آزمون کلموگروف – اسمیرنوف جهت مشخص کردن نرمال بودن جامعه ی آماری استفاده شد؛ جهت آزمون فرضیه ها، از آزمون t زوجی، تحلیل واریانس با اندازه های مکرر (هم بسته) و از رویکرد لامبدای ویلکز استفاده شد. نتایج، تفاوت تاثیر تبلیغات بر تصمیم به خرید گروه های علاقه مند و غیرعلاقه مند را به طور واضح نشان داد. این که، تبلیغات بر تصمیم به خرید افراد علاقه مند (ورزشکار و غیرورزشکار) تاثیر داشته است؛ یافته ها هم چنین تفاوت فعالیت فرکانس های مغزی (در مجموع) در قبل، حین و بعد از مشاهده ی تبلیغات در افراد علاقه مند و غیرعلاقه مند را به-طور واضح نشان داد؛ این نتایج تاییدکننده ی مبانی نظری مربوطه و هم خوان با یافته های سایر پژوهش ها است. به نظر می رسد، بازاریابان برای دست یابی به اهداف خود، یعنی افزایش درآمد و میزان فروش کالاها و خدمات خود از طریق تبلیغات مارک مورد نظر، باید اندیشه ها و پیام های خودآگاه و ناخودآگاه مصرف کننده را تواما درک و تبلیغات خود را با پیام های خاص و مورد نظر مخاطبان شان مناسب سازی کنند.

Authors

فاطمه عبدوی

دانشگاه تبریز

حوریه دهقانپوری

دانشگاه تبریز