CIVILICA We Respect the Science
(ناشر تخصصی کنفرانسهای کشور / شماره مجوز انتشارات از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: ۸۹۷۱)

بازخوانی نقش انقلاب علمی داروین در شکل گیری نیهلیسم در اندیشه های صادق هدایت

عنوان مقاله: بازخوانی نقش انقلاب علمی داروین در شکل گیری نیهلیسم در اندیشه های صادق هدایت
شناسه ملی مقاله: JR_JLCR-9-4_007
منتشر شده در در سال 1399
مشخصات نویسندگان مقاله:

جعفر فسایی - دانش آموخته دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه هرمزگان، هرمزگان، ایران.
نجمه دری - دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران.

خلاصه مقاله:
گذار از دوگانه مرسوم و متداول «زیربنا ـ روبنا» و عبور از بزنگاه های شناخته شده سیاسی ـ اجتماعی به عنوان محرک ها و متغیرهای اصلی در شکل گیری موضوعات و مفاهیم، امکانی در نقد ادبی فراهم می سازد که بتوان از زوایای متفاوت به متون نگریست و از این طریق، لایه های معنایی متن را آشکار ساخت. با توجه به این مسئله، در جستجوی مبنای نظری اندیشه های نیست انگارانه صادق هدایت می توان در کنار توجه بر نقش مولفه های مهمی از قبیل مولفه های اقتصادی ـ اجتماعی و سیاسی، به عامل و محرک بسیار مهم دیگری اشاره کرد و در پرتو آن، توضیحی برای اندیشه های این نویسنده مطرح ارائه داد. در نوشتار حاضر، محورهای فکری صادق هدایت که ناظر بر جهانی پوچ، فاقد معنا و غایت و نیز سرشار از تناقض های چندبعدی و پیچیده است، در پرتو یک انقلاب علمی مورد بازخوانی قرار گرفته است. مراد از انقلاب علمی در این نوشتار، مفهومی است که تامس ساموئل کوهن، فیلسوف و نظریه پرداز تاریخ علم در قرن بیستم، آن را برای توضیح و تبیین پاره ای از تحولات فکری و اجتماعی در سنت های غربی به کار گرفته است. کوهن معتقد بود که تحول در علم، عامل چرخش ها و تغییرات بنیادین در الگوهای فکری، سرمشق ها یا پارادایم ها می شود. نتایج تحقیق حاضر که از بررسی پاره ای از داستان های کوتاه، نمایش نامه ها و نیز مقاله های صادق هدایت به دست آمده است، نشان می دهد که ذهنیت غالب این نویسنده و روشنفکر مطرح، در مواجهه با هستی و به طور کلی، مبنای نظری تفکرات وی، در برخورد با اندیشه های ماتریالیستی و تکامل گرایانه چارلز داروین صورت بندی شده است. از این چشم انداز، جهان ابزورد صادق هدایت و غالب محورهای فکری او، ریشه در یک چرخش یا انقلاب در عرصه علم تجربی دارد. این انقلاب که در نتیجه آن، روایت های تازه و بدیعی از انسان و مناسبات او در هستی و قرائت تازه ای از مفهوم خداوند، در مقابل کلان روایت های سنتی و کلیشه ای مطرح شد، موجب به وجود آمدن نوعی گسست معرفت شناسانه گشت و نوشتار حاضر سعی کرده است که صادق هدایت را در این گسست بسیار مهم و بنیادین فهم نماید.

کلمات کلیدی:
صادق هدایت, ادبیات داستانی, پارادایم, نیست انگاری, ادبیات ابزورد

صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/1211711/