یوسف محمدی مقدم - استادیار مدیریت، دانشگاه علوم انتظامی امین

زمینه وهدف سازمان های پلیسی تحت شرایط و الزامات محیطی در حال گذر از ساختارهای سنتی بوده و در مسیر سازمان های دانش بنیان ومبتنی بر فناوری های نوین قرار گرفته اند. این تحول دانشی در فعالیت های پلیسی بدنبال پاسخگویی به جامعه پیرامون است. این پژوهش، با هدف شناسایی فرایند های تبدیل دانش در مشاغل سازمانی ناجا با فناوری های متنوع درسال ۱۳۹۰ انجام شده است. مواد و روش تحقیق حاضر بر اساس نتیجه، توسعه ای و کاربردی؛ بر اساس هدف، تبیینی- توصیفی؛ بر اساس نوع داده، کمی- کیفی (ترکیبی) و بر اساس نقش محقق، مستقل از فرآیند تحقیق است.. جامعه آماری این تحقیق کلیه پرسنل ستاد ناجا بوده که با استفاده از فرمول تعیین حجم نمونه آماری کوکران، نمونه ای۴۰۰ نفری از آنان انتخاب، و به صورت هدفمند بر اساس نتایج حاصل از مصاحبه گروه های کانونی در خصوص تفکیک مشاغل سازمانی ناجا، بر اساس مدل چا لز پرو از هر دسته از مشاغل ۱۰۰ نفر انتخاب و جهت جمع آوری اطلاعات پرسش نامه ای که روایی و پایایی آن مورد تایید بود، بین آنها توزیع شد و پس از جمع آوری با استفاده از آزمون های تحلیل عاملی، تحلیل واریانس وتوکی تجزیه و تحلیل گردیدند. یافته ها فرایند های تبدیل دانش در مشاغل سازمانی ناجا شامل چهار بعد اجتماعی سازی دانش، بیرونی سازی دانش، درونی سازی دانش وترکیب دانش می باشند که به ترتیب این ابعاد دارای ۷،۶،۳ و۵ شاخص می باشند. وتنوع فناوری ها هم بصورت مشاغل تکراری، مهارتی وهنری، مهندسی وغیر تکراری می باشند. نتیجه گیری نوآوری پژوهش حاضر در تفکیک مشاغل سازمانی بر اساس دو مولفه سنجش پذیری و تنوع، بر اساس مدل تکنولوزی مبتنی بر دانش چالزپرو و مشخص نمودن فرآیند دانش آفرینی برای هر کدام از مشاغل بر اساس مدل نوناکا و تاکوچی است. نتایج به دست آمده نشان می دهد؛ بین فن آوری سازمانی و فرآیندهای تبدیل دانش رابطه وجود دارد، به نحوی که: مشاغل تکراری با درونی سازی دانش، مشاغل غیرتکراری با بیرونی سازی دانش، مشاغل هنری و مهارتی با اجتماعی سازی دانش و مشاغل مهندسی با ترکیب دانش، دانش دارند.

مدیریت دانش, فرآیند تبدیل دانش, فناوری سازمانی, مشاغل تکراری, مشاغل غیر تکراری, مشاغل مهندسی, مشاغل هنری ومهارتی