عسگر عبدالهی اقدم - کارشناسی ارشد روانشناسی

در این پژوهش مقایسه مهارت های خود تنظیمی، رضایت مندی زندگی، عاطفه مثبت و منفی در زنان مبتلا به اختلالات خوردن (بی اشتهایی، پراشتهایی عصبی) و زنان عادی مورد بررسی قرار گرفت. پژوهش حاضر از نوع علمی و مقایسه ای می باشد. در این پژوهش از زنان مراجعه کننده به کلینیک های تغذیه در زمینه اختلالات خوردن در شهرستان مرند در نیمسال اول ۱۳۹۱ تعداد ۴۰ نفر (۲۰ نفر بی اشتهایی و ۲۰ نفر پراشتهایی عصبی) زیرا نظر متخصص و به روش نمونه گیری در دسترس و برای مقایسه، تعداد ۲۰ نفر از افرادی که هیچگونه اختلالی در زمینه خوردن نداشتند، انتخاب شدند و برای جمع آوری اطلاعات از ابزارهای زیر استفاده شد: ۱- پرسشنامه خود تنظیمی رفتار- پرسشنامه هیجانات مثبت و منفی ۳- پرسشنامه رضامندی زندگی، داده های پژوهش به روش تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) و آزمون تعقیبی دانکن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش تفاوت معناداری را در هر سه متغیر پژوهش در گروه دارای اختلالات خوردن و عادی نشان داد (p>۰/۰۵) بطوری که طبق نتایج پژوهش گروه دارای اختلالات خوردن نسبت به افرادعادی از مهارت های خود تنظیمی پایینی برخوردار بودند. همچنین این گروه در خصوص عاطفه مثبت و منفی از سطح تعقییری بیشتری برخوردار بودند. بعلاوه زنان دارای اختلال بی اشتهایی عصبی نسبت به زنان دارای اختلالات پراشتهایی عصبی سطح رضایت از زندگی پایین تری را گزارش دادند. و در کل هر دو گروه (بی اشتهایی عصبی و پر اشتهایی عصبی) نسبت به افراد عادی از سطح رضایت از زندگی پایین تری برخوردار بودند (P>۰/۰۵) و این نتایج با یافته های پژوهشی مرتبط همخوانی دارند.

مهارت های خود تنظیمی، رضایتمندی زندگی، عاطفه مثبت و منفی، اختلالات خوردن (بی اشتهایی عصبی و پراشتهایی عصبی)