سارا حسینی خشک اسطلخی - دانش آموخته کارشناسی ارشد رشته روان شناسی تربیتی دانشگاه الزهرا (س)
مهناز اخوان تفتی - دکترای روانشناسی تربیتی، استاد گروه روانشناسی تربیتی دانشگاه الزهرا (س) تهران

هدف این پژوهش، بررسی میزان آگاهی پدر و مادران، بر پایه تعریف سواد سلامت روان، به منظور زمینه سازی برای کمکبه کودکان دبستانی، که از اختلال در آموختن رنج میبرند، است. بنیاد نگرهای این پژوهش، سواد پدر و مادران درباره یسلامت روان کودکان را یکی از عامل های اثرگذار در کارکرد آموزشی این کودکان میداند. برای شناسایی میزان سواد پدر ومادران یک گروه ۲۲۳ نفری از پدر و مادران کودکان دبستانی منطقه ۲۲ آموزش و پرورش تهران، پرسه های پرسشنامه ایکه برای این پژوهش ساخته شده است را پاسخ دادند. این پرسشنامه سطح سواد و آگاهی پدر و مادران کودکان دبستانی،از مشکلات یادگیری کودکان با نگاه به روش جورم و پژوهشگران دیگری که روی این موضوع و جنبه های گوناگون آن کارکردهاند، را می سنجد. یکدستی درونی این ابزار، با استفاده از آلفای کرونباخ ۰/۸۹ برآورد شد. برای پردازش داده ها از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است. پردازش داده ها گویای سواد پایین سلامت روان بود. میانگین سواد سلامت رواندر میان همه ی پاسخ دهندگان با توجه به سطح تحصیلات و باور خود آنها نسبت به سوادشان، تقریبا همسان بود. میزانپایبندی پاسخ دهندگان به باورهای نادرست بالا برآورد شد. میزان مراجعه پدر و مادران به کارشناسان آموزشی، دربارهدشواری های آموزشی کودکان، هیچگونه تفاوتی میان مراجعه به متخصصان گوناگون نشان نداد. همچنین میزان مراجعهپدر و مادران، به روانپزشک و روانشناس بیشتر از مراجعه آنان به دیگر منابع اطلاعاتی (مشاور مدرسه، معلم، ...) دربارهدشواری های روانی فرزندانشان بود. سایت های اینترنتی، اولین منبع مراجعه والدین برای دستیابی به اطلاعات بود.رویهمرفته، به نظر می رسد که این گروه از پدر و مادران، کمینه ی آگاهی های بایسته برای کمک به فرزندانشان را ندارندو نیازمند دوره های آموزشی در این زمینه هستند.

سواد سلامت روان، اختلال در آموختن، باورهای نادرست، پدر و مادران