حکم «مدح من لایستحق المدح او یستحق الذم» از نظر امام خمینی(ره)
عنوان مقاله: حکم «مدح من لایستحق المدح او یستحق الذم» از نظر امام خمینی(ره)
شناسه ملی مقاله: JR_EJS-1-1_005
منتشر شده در در سال 1398
شناسه ملی مقاله: JR_EJS-1-1_005
منتشر شده در در سال 1398
مشخصات نویسندگان مقاله:
احمدرضا خزائی - عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی تهران مرکزی
مهری توتونچیان - دکتری فقه و مبانی حقوق اسلامی از دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی
خلاصه مقاله:
احمدرضا خزائی - عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی تهران مرکزی
مهری توتونچیان - دکتری فقه و مبانی حقوق اسلامی از دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی
حکم «مدح من لایستحق المدح او یستحق الذم» از نظر امام خمینی(ره) چکیده انسان فطرتا خواهان شنیدن یا گفتن عبارت های ستایش آمیز است و از سوی دیگر زندگی اجتماعی بدون تشویق و تحسین و تجلیل از شایستگان بسترساز پیشرفت و تعالی نخواهد بود. ستایش ها یا مفهوم و جهت گیری انسانی وحق شناسانه دارد و یا آلوده به ریا، مصلحت اندیشی و منفعت طلبی است. تملق و چاپلوسی از مصادیق بارز ستایشهایی است که به مفعت طلبی و نفاق آلوده شده و مشمول حکم «مدح من لایستحق المدح او یستحق الذم» میباشد. بسیاری از فقها، در کتب اخلاقی و فقهی، به این مهم پرداختهاند. این پژوهش، به بررسی دیدگاه امام خمینی(ره) در بارهی تملق پرداخته است؛ امام خمینی(ره) از جمله فقهای معاصر است که مدح و ذم و حکم فقهی آن را در اندیشههای خود تبیین نموده است. پیشینهی علمی و اندیشههای ناب امام خمینی(ره) به دلیل بهرهمندی گسترده از دانشهای اسلامی چون فقه، اصول، تفسیر و کلام و... نه تنها بیانگر عمق اندیشههای ایشان است؛ بلکه به وضوح بیان کنندهی مفهوم و گسترهی آسیبرسانی پدیدهی تملق و چاپلوسی در عرصههای حیات فردی و جمعی میباشد. بر این اساس، از آموزههای اخلاقی و معنوی ایشان از جمله در زمینهی چاپلوسی و نکوهش آن، بهره برده تا تاثیر مثبت و سازنده در ذهن و رفتار مخاطبان بر جای گذارد. در این پژوهش با روش گردآوری اطلاعات کتابخانهای، بهصورت توصیفی- تحلیلی، از کلام و آثار اخلاقی و معنوی امام خمینی(ره) در زمینهی چاپلوسی و نکوهش آن بهره برده تا با نگاه به متون اسلامی و دینی، زمینه پیش بردن مباحث اخلاقی در جامعه فراهم گردد. کلیدواژهها: مدح، ذم، تملق، کذب، اغراء به جهل، اغفال.
کلمات کلیدی: کلیدواژهها: مدح, ذم, تملق, کذب, اغراء به جهل, اغفال
صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/1236007/