CIVILICA We Respect the Science
(ناشر تخصصی کنفرانسهای کشور / شماره مجوز انتشارات از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: ۸۹۷۱)

بازاندیشی در راهبرد بازدارندگی با کاربست نظریه سازه انگاری

عنوان مقاله: بازاندیشی در راهبرد بازدارندگی با کاربست نظریه سازه انگاری
شناسه ملی مقاله: JR_SMSN-10-38_009
منتشر شده در در سال 1399
مشخصات نویسندگان مقاله:

ابراهیم متقی - استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران
روح اله ملکی عزین آبادی - دانشجوی دکتری روابط بین الملل دانشگاه تهران

خلاصه مقاله:
یکی از موضوعات اصلی در مورد راهبرد بازدارندگی، عقلانیت و منطقی بودن دشمنان است که به عنوان یک نظریه و راهبرد، از دیرباز وجود داشته، ولی در نظام بین المللی معاصر ابعاد جدیدی به خود گرفته است. در راهبرد بازدارندگی، منطقی بودن دشمنان مفروض گرفته شده است بنابراین، اگر دشمنان منطقی نباشند، بازدارندگی غیرممکن خواهد بود. درواقع، اگر دشمنان منطقی نباشند، هیچ کدام از راهبردهای بازدارندگی کارساز و ممکن نخواهند بود. بنابراین سوال اصلی پژوهش حاضر آن است که درک متفاوت کنشگران بین المللی از منطق و عقلانیت چه تاثیری بر راهبرد بازدارندگی- به عنوان یکی از مهم ترین دغدغه های کشورهای جهان- خواهد داشت؟ این مقاله، با هدف پاسخ به این سوال، با مفروض گرفتن پیچیده شدن راهبرد بازدارندگی در عصر کنونی و در چارچوب نظریه سازه انگاری در تلاش برای اثبات این فرضیه است که «در راهبرد بازدارندگی پیچیده، از یک سو، به هر میزان که دانش جمعی مشترک و ویژگی های ساختاری مشابه، میان کنشگران، متقارن تر باشد، روابط نیز خطی تر خواهند بود و احتمال کارکرد مطلوب راهبرد بازدارندگی افزایش می یابد؛ از سوی دیگر، هر چه اجزای مختلف ساختار اجتماعی بازدارندگی تقارن کمتری داشته باشند و کنشگران بیشتری در آن دخیل باشند، احتمال تبدیل راهبرد بازدارندگی به سیستم خود مخرب، افتادن در دام بازدارندگی و مواجه شدن با چالش امنیتی بیشتر می شود». این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای در راستای اثبات این فرضیه گام برمی دارد.

کلمات کلیدی:
بازدارندگی, بازدارندگی پیچیده, سازه انگاری, هویت, دانش جمعی

صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/1236489/