بررسی روان کاوی انواع عقده ها و لیبیدو، در شخصیت های منظومه بانوگشسب نامه

نقد روان کاوی، یکی از رویکردهای حاضر در نقد ادبی است که به وسیله آن میتوان، تمامی متون ادبی را مورد بررسی قرار داد. از آنجا که ادبیات، مجالی تمامی مفاهیم روانکاوی است و میتوان، نگرشهای روان کاوانه را در چارچوب خاص کنشها مورد بررسی قرار داد.بسیاری از آرای فروید، قابل انطباق با شخصیت های منظومه بانوگشسب نامه است. از این رو جستار حاضر، با روش توصیفی – تحلیلی، مسئله انواع عقده ها و لیبیدو را در ضمیر فرامرز و بانوگشسب مورد کاوش قرار داده است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که عقده ادیپ، در ضمیر فرامرز فرافکنی شده است و در این منظومه، با نبردی خویشاوندی مواجه هستیم، اما این نبرد، به پدرکشی منجر نمیگردد. تقدیر و سرنوشت محتوم، مهمترین عامل در سوق دادن فرامرز، برای نبرد با رستم است و با برافکنده شدن نقاب از چهره رستم، داستان به سوی فاجعه پیش نمیرود. از دیگر عقده های به کار رفته در ضمیر بانوگشسب میتوان به اختگی، حقارت از نابرابری جنسی و زیردست بودن اشاره کرد. لیبیدو نیز، منشا تمام خویش کاریها در ضمیر بانوگشسب است. لیبیدو، از دو غریزه زندگی و مرگ تشکیل یافته است که در ضمیر بانوگشسب، غریزه زندگی، در نخچیر کردن و غریزه مرگ، در اعمال پرخاشگرانه او در تقابل با خواستگاران تبلور یافته است. لیبیدو، سرانجام تعادل روانی را برای بانوگشسب به ارمغان می آورد.

Keywords:

زیگموند فروید , بانوگشسب نامه , عقده ادیپ , لیبیدو.