بررسی رابطه بین سبک تفکر مدیران با میزان پذیرش تغییر

آنچه در زندگی برای ما اتفاق می افتد، نه تنها به میازن خوب اندیشیدن، بلکه به چگونگی تفکر ما نیز مربوط می شود. اینکه تفکر منشاء رفتار است و چون تغییر اجتناب ناپذیر است، نوع برخورد با مقوله تغییر متفاوت بوده و به عوامل مختلفی بستگی دارد. بنابراین در این تحقیق بدنبال پاسخ گویی به این سوال بودیم که چه رابطه ای بین سبک تفکر مدیران سازمان آموزش و پرورش ایلام و میزان پذیرش تغییر از سوی آنان رابطه ای وجود دارد؟ برای این منظور نمونه ای با حجم ۸۶ نفر از جامعه آماری براساس جدول نمونه گیری مورگان انتخاب و با استفاده از مقیاس سنجش سبک تفکر استرانبرگ و پرسشنامه تعیین میزان پذیرش تغییر رابرت هلر داده های لازم از نمونه های تحقیق جمع آوری شد. روایی و اعتبار ابزارها با استفاده از نظرات متخصصان امر و محاسبه ضریب آلفای کرونباخ بدست آمد که برای پرسشنامه سبک تفکر ۰/۸۲۴ و برای پرسشنامه تغییر ۰/۹۱۵ می باشد. داده های جمع آوری شده با استفاده از شیوه های مناسب آماری از قبیل شاخص های مرکزی و پراکندگی، آزمون t تک نمونه ای، تحلیل واریانس، آزمون های تعقیبی و ضریب همبستگی پیرسون به دلیل وجود مفروضه های استفاده از آن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که: سبک تفکر غالب در بین مدیران سازمان آموزش و پرورش ایلام سبک اجرایی و قضاوتگر می باشد. سبک تفکر قضاوتگر در (طبقه متوسط) و سبک تفکر اجرایی در (طبقه قوی) در بین آنها دیده می شود. در رابطه با میزان "پذیرش تغییر" بیشتر مدیران (۶۲/۴) ضرورت تغییر را درک می کنند. (۳۲/۹) درصد به عنوان عامل تغییر عمل می کنند و (۴/۷) مدیرانی هستند که در برابر تغییر مقاومت می کنند. همبستگی محاسبه شده بین سطوح مختلف سبک های تفکر و پذیرش تغییر از سوی مدیران نشان داد که بین سطوح سبک تفکر قضاوتگر و سبک تفکر قانونگذار با پذیرش تغییر رابطه معناداری وجود دارد ولی بین سطوح سبک تفکر اجرایی و پذیرش تغییر رابطه معناداری دیده نشد.

Keywords:

سبک , تفکر , مدیران , آموزش و پرورش , ایلام