بنفشه زائر - دانشجوی کارشناسی ارشد رشته علوم تربیتی دانشگاه پیام نور واحد اصفهان
منصوره مطیع امرالله - کارشناسی علوم تربیتی
مرضیه مطیع امرالله - کارشناسی علوم تربیتی

هوش عاطفی، امروزه از جایگاهی رفیع وغیرقابل انکار در تعلیم و تربیت و زندگی برخوردار است. این مقاله با رویکرد توصیفی و روش تحلیلی (کتابخانه ای) انجام شده است. جامعه ی مورد مطالعه ی این مقاله کلیه ی اسناد ومدارک علمی در راستای موضوع مقاله از نگاه صاحب نظران هوش عاطفی میباشد که در دسترس نویسندگان قرار داشته است. لذا پس از گردآوری اسناد، بررسی، مطالعه و فیش برداری در سیر مقاله سازماندهی موضوعی انجام و به تحلیل آن پرداخته شده است. پایه ریزی هوش عاطفی را باید از همان دوران کودکی جدی گرفت. آموزش این مساله را میتوان از مدارس شروع کرد. دانستن هوش عاطفی میتواند به یادگیری دانش آموزان عمق و غنای بیشتری بدهد ونیل به اهداف ملی و غایی آموزش و پرورش رادرجامعه میسرسازد. شواهدی وجود داردکه نشان میدهد اگر بخواهیم کودکانی تربیت کنیم که در خانواده، محیط کار وجامعه افرادی کارآمد باشند و سلامت روانی وجسمانی مناسبی داشته باشند، باید به هوش عاطفی ومهارتهای اجتماعی عاطفی آنهااهمیت داده شود و آنها را به کودکانمان یاد بدهیم. با وجود این که مربیان و دست اندرکاران تعلیم و تربیت به اهمیت آن پی برده اند و با آن آشنایی دارند، در این مقاله سعی شده نحوه ی استفاده و پرورش هوش عاطفی وگنجاندن این نکته در برنامه های آموزشی مدارس بررسی شود، همچنین برای آموزش و ارتقای سوادعاطفی دانش آموزان باکمک معلمین پیشنهادهایی ارائه میگردد.

هوش عاطفی، دانش آموزان، معلمان، هوش عاطفی دانش آموزان