CIVILICA We Respect the Science
(ناشر تخصصی کنفرانسهای کشور / شماره مجوز انتشارات از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: ۸۹۷۱)

خوانش نشانه جامعه شناختی رمان کودکانه «خرسی که چپق می کشید»:با رویکرد مارکسیستی

عنوان مقاله: خوانش نشانه جامعه شناختی رمان کودکانه «خرسی که چپق می کشید»:با رویکرد مارکسیستی
شناسه ملی مقاله: JR_JLCR-10-1_004
منتشر شده در در سال 1400
مشخصات نویسندگان مقاله:

امیر حسین زنجانبر - کارشناسی ارشد، ادبیات کودک و نوجوان، دانشگاه پیام نور واحد تهران جنوب، تهران، ایران.
غلامحسین کریمی دوستان - استاد گروه زبان شناسی، دانشگاه تهران، تهران، ایران.

خلاصه مقاله:
مارکس، بنیانگذار نظریه مارکسیسم غربی، با تاکید بر تضاد درونی نظام طبقاتی، شرایط اقتصادی را زیربنای شعور اجتماعی می­داند. نظریات او نه­تنها زمینه شکل­گیری مکتب فرانکفورت را فراهم کرده، بلکه در دکترین نظریه­های انتقادی­ای همچون پسااستعماری، پسامدرن، فمنیسم و غیره نیز تاثیری بسزا داشته است. مارکس و انگلس جهانی را ترسیم می­نمایند که در آن نیروی جهانی­شده بازار استیلا می­یابد و نتیجه این استیلا چیزی جز اضمحلال انسان نیست. ازآنجا که «خرسی که چپق می کشید» رمانی درباره گذار از سنت به مدرنیته است و شرایط اقتصادی شخصیت­های آن، عامل شکل­گیری قضاوت­ها، تصمیم­ها، بازنمایی­ها و در یک کلام موجد شعور اجتماعی آنها است؛ لذا این رویکرد برای آن رمان اختیار شده است. با توجه به اینکه «نشانه شناسی» یک روش خواندن متن است که به بررسی روابط نشانه ها و چگونگی سازوکار تولید معنا می پردازد، مقاله حاضر، به روش تحلیلی توصیفی، در پی بازخوانی متن از طریق تحلیل نشانه هایی است که موید وابستگی مناسبات اجتماعی به شرایط اقتصادی است. مسئله پژوهش چگونگی دگرخوانش نشانه شناختی متن، با تکیه بر رهیافت نظریات جامعه شناختی مارکس است. فروپاشی شوروی، به عنوان سردمدار نظام مارکسیستی، و چرخش چین به­سوی سرمایه­داری باز، به معنای ناکارآمدی کامل این نظام نیست. از یک سو، فقدان توجه بسنده به پارادایم های متعهدانه این نظام و از سویی دیگر، خلا بهره­گیری از رویکردهای میان­رشته­ای در خوانش متون، ضرورت این پژوهش را آشکار می نماید. خوانش حاصل از مقاله پیش­رو بیانگر این است که: رمان مذکور رمانی انتقادی است که عوارض تغییر گفتمان ناشی از حضور مدرنیته را آشکار می­سازد. «دگردیسی انسان به حیوان درآمدزا» در این رمان، استعاره­ای است که بر از خودبیگانگی سوژه­ها و قطع ارتباط آنها از دنیای نوستالوژیک ازدست­رفته انسانی­شان دلالت دارد، ازخودبیگانگی­ای که به اضمحلال خانواده و سپس به فروپاشی روابط انسانی کل جامعه می­انجامد. این پژوهش برای نخستین بار در ایران از نظریه مارکس برای خوانش متون ادبی و از مارکسیسم برای تحلیل داستان کودک و نوجوان استفاده می کند.

کلمات کلیدی:
مارکسیسم, نقد ادبی, مارکس, نشانه شناسی, رمان کودک, نظریه انتقادی

صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/1259206/