CIVILICA We Respect the Science
(ناشر تخصصی کنفرانسهای کشور / شماره مجوز انتشارات از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: ۸۹۷۱)

بازخوانی مفهوم آستانگی در معماری و تبیین مراتب معنایی آن بر اساس ریشه شناسی واژه و آرای اندیشمندان حوزه معماری

عنوان مقاله: بازخوانی مفهوم آستانگی در معماری و تبیین مراتب معنایی آن بر اساس ریشه شناسی واژه و آرای اندیشمندان حوزه معماری
شناسه ملی مقاله: JR_SOFEH-29-4_003
منتشر شده در در سال 1398
مشخصات نویسندگان مقاله:

ایوب علی نیای مطلق - دانشجوی دکتری معماری، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه یزد
رضا شکوری - استادیار دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه هنر
علیرضا عینی فر - استاد دانشکده معماری، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران

خلاصه مقاله:
موضوع این مقاله «آستانگی» است، این واژه به معنای «در گذار بودن» یا «در میان بودن» و در مقابل یک مرتبگی است. در معماری «آستانگی»، که اسم مصدر آستانه است، اشاره به یک وضعیت میانی و گذار در نواحی انتقالی مکان ها دارد، این وضعیت در خصوص تقرب به یک مقصد طرح می شود. نکته مورد توجه در این مقاله تقلیل مفهوم آستانگی به «بودن در یک ورودی» و به تبع آن آستانه به معنای یک نقطه اتصال صرف و عدم توجه به گستره معنایی این دو واژه است. پژوهش در اینجا با روش کیفی و با استدلال منطقی انجام می شود. بعد از تدقیق ریشه شناسی واژه و همچنین جست وجوی آن در متون به منزله نواحی انتقالی، مفهوم آستانه و مفاهیم مرتبط با آن در نظرگاه اندیشمندان حوزه معماری همچون کریستیان نوربرگ  شولتز، کریستوفر الکساندر، و لویی کان به طور دقیق بررسی می شود، هرچند ایشان از منظرهای مختلفی به این مفهوم واحد نظر افکنده اند، وجوه مشترکی نیز از میان سخنانشان یافت می شود که بعد از تعمق در آرا روشن می شود که «آستانگی» از جمله مفاهیمی است که علاوه بر داشتن دامنه وسیع معنایی، دارای مراتبی است که از مصادیق عینی تا ذهنی قابل تفکیک است و در چهار ساحت، کالبدی، عملکردی، معنایی، و جوهری می توان آن را دسته بندی کرد. در ادامه همچنین نسبت مفاهیمی همچون مرز، مرکز، و آستانه با مفهوم آستانگی مشخص می شود و سپس ساحت جوهری، به مثابه مرتبه ای از مراتب آستانگی، بررسی و نسبت آن با سایر ساحات تحلیل می شود. نتایج تحقیق بیانگر آن است که نواحی انتقالی از طریق همگرایی به سوی نیروی حاصل از مرکز، دارای تعیناتی کالبدی به نام آستانه است. در ساحت عملکرد، این تعینات در محدوده آستانگی منجر به تعیین حد نیروهای حاصل از مرکز مجاور آن (مقصد مد نظر) می شوند. بررسی شخصیت دو وجودی آستانه و نمادین بودن آن وجود مرتبه معنایی آستانگی را اثبات می کند، درنهایت در مرتبه ای اعلی، پس از تعریف جوهره این مفهوم، خواست وجودی و حقیقی آستانگی در نسبت با مقصد و مقصود مخاطب تبیین می شود. نتیجه آنکه آستانگی به مثابه یک پدیده در عالم معماری ذومراتب قلمداد می شود و پرداختن به سطوح مختلف معنایی آن موجبات درک عمیق تر این مفهوم در حوزه معماری را فراهم می کند.

کلمات کلیدی:
آستانه و آستانگی, مرکز, مرز, حضور, درون و بیرون

صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/1269482/