بناهای رومی در قزوین نمونه های تکراری هستند که اکنون مورد پسند جامعه است و این بناها، به جای انتقال معنا، صرفاتبدیل به نشانه مصرف و مد در جامعه شده است. اما این بازتولید روشی است که بدون توجه به اصول و مضامین معماری رومی و صرفا۰ اخذ عناصر ظاهری آن من جمله سر ستون ستون، مجسمه، و...، آن هم نه طبق معیارهای معماریرومی، بلکه گاه با تغییرات کلی وجزی آن، همراه بوده و تنها سیمای معماری مد را به نمایش می گذارد، به بیان دیگر، استفاده افراطی از احجام و عناصر تندیس گونه که عامدا در تضاد آشکار با زمینه خود و مشابه کاربری هایی که غیرمسکونی تعریف می شوند نشان از تمایل آگاهانه صاحبخانه به تمایز و تمول دارند. از طرف دیگر، در این گرایش و گرایشاتی از این دست وجه اقتصادی بسیار پررنگ است . به همین منوال این طراحی برحسب عملکرد و نیاز نیست، بلکه نمایانگر تظاهر ، آراستن، و به نمایش گذاشتن می باشد . این امر به معنی رواج فرهنگ مد در معماری و تبدیل شدن معماری به یک کالای تجاری است. به بیان دیگر جریانات اقتصادی در روند بازتولید و تکرار گرایش رومی در قزوین موثرند، چراکه در این بین نمی توان نقش معمارانی که خود را در اختیار مجری پروژه قرار می دهند، سازندگانی که فقط به سوداگری می اندیشند، بنگاه های املاکی که بدون نظارت کافی سعی در سوق دادن جامعه به سمت سبکی انقضا یافته دارند، که همگی زیرمجموعه عوامل اقتصادی هستند را نادیده گرفت. این امر در نقاطی از شهر که وضع اقتصادی مطلوبی هم ندارند، ملموس تر است. زیرا با وجود موفق نبودن پلان، روابط داخلی، تفکیک فضا، و... در آن ها، صرف استفاده از نماهای به اصطلاح رومی حتی با مصالح نازل، نظیرسیمان رابیتس،موجب جلب نظر و رضایت مخاطب می شود؟

رومی.کلاسیک.نئوکلاسیک .معماری.