هستی شناسی پسامدرن در داستان «من دانای کل هستم» براساس نظریه برایان مک هیل
عنوان مقاله: هستی شناسی پسامدرن در داستان «من دانای کل هستم» براساس نظریه برایان مک هیل
شناسه ملی مقاله: JR_PARSI-5-4_002
منتشر شده در در سال 1394
شناسه ملی مقاله: JR_PARSI-5-4_002
منتشر شده در در سال 1394
مشخصات نویسندگان مقاله:
محمدحسن حسن زاده نیری - استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی(ره)
آزاده اسلامی - دانشجوی دکتری ادبیات عرفانی دانشگاه بین المللی امام خمینی قزوین
خلاصه مقاله:
محمدحسن حسن زاده نیری - استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی(ره)
آزاده اسلامی - دانشجوی دکتری ادبیات عرفانی دانشگاه بین المللی امام خمینی قزوین
در این نوشتار، داستان کوتاه «من دانای کل هستم»، از مصطفی مستور بر مبنای نظریه مکهیل، بررسی میشود. داستان مذکور، ویژگیهایی پستمدرن و ظرفیت تحلیل بر اساس این نظریه را دارد. مکهیل، پستمدرنیسم، را ادامه مدرنیسم میداند. او از سه عنصر «امر غالب»، «معرفتشناسی» و «هستیشناسی» استفاده میکند. به اعتقاد او امر غالب در داستان مدرن، معرفتشناسی و در داستان پستمدرن، هستیشناسی است. این نوشتار نشان میدهد؛ داستان کوتاه «من دانای کل هستم»، بیشتر به نشان دادن جهانهای ممکن در داستان میپردازد و مطابق نظریه مکهیل، در بعد هستیشناختی برجستهتر است. اگرچه، جنبه معرفتشناختی آن نیز قابل تامل است. بنابراین، بر اساس این نظریه، میتوان «من دانای کل هستم» را داستانی پستمدرن تلقی کرد. همچنین نشان داده شدهاست، که میان جهانهای تودرتوی «واقعیت» و «خیال»، تعامل وجود دارد. در داستان مذکور مطابق نظریه مکهیل، واقعیت، از خیال تاثیر میپذیرد و تبعیت میکند. مستور در داستان خود از شگردهایی چون؛ «حضور نویسنده در متن»، «دانای کل نبودن راوی»، «فرم دایرهای»، «عدم قطعیت در مسئله شناخت»، «جهانهای تو در تو و امکان تعامل میان آنها»، «از بین بردن مرز میان واقعیت و خیال»، استفاده کرده است. برخی از این ویژگیها خاص داستان پستمدرن هستند. روش انجام پژوهش توصیفی – تحلیلی است.
کلمات کلیدی: هستی شناسی, معرفت شناسی, امر غالب, مک هیل, من دانای کل هستم
صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/1281793/