پیوند نامبارک پوزیتیویسم و اندیشه سیاسی

Publish Year: 1381
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: Persian
View: 173

This Paper With 25 Page And PDF Format Ready To Download

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

JR_MTOD-8-30_001

تاریخ نمایه سازی: 6 آبان 1400

Abstract:

اندیشه سیاسی کلاسیک مبتنی بر این پیشفرض بنیانی است که اخلاقیات سیاسی تابعی از ترجیحات، احساسات و آمال فردی یا جمعی نیست و می توان قضاوتهای این حوزه را به نحو معقولی تبیین و توجیه کرد. نظریه معرفت شناختی پوزیتیویسم منطقی منکر این پیشفرض بنیانی بود و پیوند این معرفت شناسی با اندیشه سیاسی سنتی منجر به تعطیل و احتضار اندیشه سیاسی گردید. اما بعدها، اصل تحقیق پذیری که به عنوان یک قاعده معرفت شناختی صرف توسط پوزیتویستها، مطرح شده و اساس اندیشه سیاسی را متزلزل کرده بود، توسط افرادی چون رودالف کارنپ برجسته ترین نظریه پردازان حلقه وین، و دیگران مورد نقادی قرار گرفت. نقادی ها نسبت به این اصل به قدری جدی بود که صدمات ویرانگری به قدرت و شوکت پوزیتویسم وارد کرد. نقد پوزیتیویسم تنها از ناحیه اصل تحقیق پذیری نبود بلکه این مکتب از سوی دیگر مورد نقادی های بدیع و بنیان سوز نامحتمل ترین فیلسوف یعنی لودویگ ویتگنشتاین که خود در نیمه اول قرن بیستم نهال نورسته پوزیتیویسم منطقی را آبیاری کرد، قرار گرفت، وی در اوائل نیمه دوم قرن بیستم با انتشار آثاری، استدلالات سابق خود در مورد پوزیتیویسم منطقی را مورد شدیدترین و بنیانی ترین انتقادات قرار داد. انتقادات وارد شده، پوزیتیویسم را چنان سخیف و ضعیف نمود که اندیشه سیاسی سنتی جان تازه ای گرفت و حیات ارزشی اعتباری خود را بازیافت. در این مقاله سعی شده است به سوالات ذیل پاسخ داده شود: ۱. پوزیتیویسم منطقی به چه نحوی و چگونه آن پیشفرض بنیادین را منکر شد؟ ۲. چرا پوزیتیویسم متوسل به اصل اخذناپذیری «باید» از «هست» هیوم می شود؟ ۳. چرا پوزیتیویسم قائل است که عقل نمی تواند امور اخلاقی و سیاسی را اخذ و استنتاج کند؟ ۴. در پارادایم پوزیتیویستی، مطالعات و کاوشهای سیاسی چه صورت و سیرتی می تواند داشته باشد؟ ۵. چرا و چگونه سیطره پوزیتیویستی بر اندیشه سیاسی کلاسیک مضمحل گردید؟

Authors

سعید زیباکلام

استادیار دانشگاه امام صادق(ع).