پرسش از فاعل شناسا در فرآیند کسب معرفت یکی از مباحث مطرح در مطالعات جنسیت است. پژوهش حاضر قصد دارد این پرسش را در اندیشه اسلامی بررسی کند. سوال اصلی مقاله آن است که آیا ممکن است در پارادایم اسلامی عنصر جنسیت بر معرفت اثر تعیین کننده داشته باشد؟ برای این منظور ابتدا با استفاده از روش ماتریسی تکثیر اصطلاحات مفهوم معرفت با نگاهی جدید بازنمایی میشود. در این بازنمایی سه عنصر تفکر آگاهی و باور در ارتباطبا ماهیت معرفت سه مورد اندامهای حسی قوای باطنی و وحی به عنوان ابزار کسب معرفت و سه حوزه دین فلسفه وعلم به عنوان حوزه های تحت شمول معرفت بیان میشوند. بررسی ها نشان میدهد که سه مولفه این ماتریس یعنی تفکر اندام های حسی و قوای باطنی محل بروز تفاوت های زن و مرد است و مستقیما با موضوع ادراک و شناخت درارتباط قرار می گیرد. لذا این فرضیه به دست می آید که عامل جنسیت در سطح معرفت تفاوت های معناداری ایجادمی کند. این فرضیه با الگوی ارائه شده از تعامل عوامل روانشناختی جسمانی و اجتماعی در نتایج تحقیق قوت بیشتری می یابد. ظهور تفاوت های زن و مرد در هر قسمتی از این الگو میتواند منشا تاثیر بر معرفت باشد.