بررسی پدیدارشناسی مسجد جامع احمد آباد هند براساس اندیشه های "کریستیان نوربرگ شولتز "

Publish Year: 1400
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: Persian
View: 380

This Paper With 9 Page And PDF Format Ready To Download

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

TCACONF07_035

تاریخ نمایه سازی: 30 آبان 1400

Abstract:

کریستین نوربرگ شولتز پدیدارشناسی را روشی کامل مناسب برای نفوذ در جهان روزمره می داند، چرا که از دیدوی، معماری درخدمت کلیت است، کلیتی که اصطلح زیست جهان متضمن آن است و از فرایند علمی دوری می گزیند.او پدیدارشناسی را یک روش می داند که قصد دارد ساختارها و معانی جهان زندگی را فراچنگ آورد؛ نه این که بخواهداین روش جایگزین علوم طبیعی شود، بلکه بر آن است تا جانشین روابط و کل اصول و معیارهایی قرار گیرد که آن علومبیان می کنند.برای بررسی رابطه صورت ومعنا در آثار هنر ومعماری روش های متفاوتی وجود دارد که در این مقاله بااستفاده از روش پدیدارشناسی ، مولف در پی فهم معانی برآمده از کلیت واجزای مسجد جامع احمدآباد هند است. باتوجه به اینکه از نظر پدیدارشناسی ،معماری یکی از نحوه های تجلی ونمود است که جهانی را در خود حاضرمی کند؛ می توان به واسطه ی توصیف پدیدرشناختی این مسجد، نحوه های تجلی وجود و آشکارگی جهان در معماریاسلامی را بر اساس روش پدیدارشناسی مورد بررسی قرار داد و از تبیین های صوری محض که هیچ کمکی به غنایمعماری نمی نماید وصرفا تحولات سبکی و شکلی را دنبال می نماید دوری جست.اگر چه شولتز درباره ی معماری اسلامی بسیار اندک سخن گفته است اما می توان بر اساس دیدگاه های کلی او درباره یرابطه صورت و گشتالت، و آراء او درباره ی کلیت و اجزای معماری بطور کلی ، معماری مساجد اسلامی به طور عام ومعماری مسجد جامع احمدآباد هند به طور خاص ، را مورد بررسی پدیدارشناختی قرار داد.معماری مسجد جامع احمدآباد به علت فضای کیفی خاص آن وبه واسطه ی ارتباط با کعبه به مثابه ی مرکز جهان فینفسه مکانی معنادار است که از طریق استفاده از عناصر اقلیمی و توپوگرافی بر این مکان مندی تاکید می گرددوباعثدستیابی به حس مکان که مهمترین غایت معماری در نظر نوربرگ شولتز است ونیز آشکارگی جهان و ارتقای معماری بهیکی از تجلیات وجود می شودکه مهمترین هدف نوربرگ شولتز از روش پدیدارشناختی معماری است.

Authors

کاظم عبدوی

کارشناس ارشد رشته پژوهش هنر