ادبیات دیکانستراکشن و روابط انسانی در معماری، از دیدگاه ژاک دریدا

دراین جستار در جهت ارائه ادبیات دیکانستراکشن و همچنین رابط های که با انسان ها (ژاک دریدا یک انیشمند فرانسوی) برقرار می کنند را به تصویر می کشد. البته ژاک دریدا این مقوله را از مسیر ادبیات و مقوله های خاص آن مورد بررسی قرار می دهد. ما نیز در این مقاله برای معرفی ادبیات دیکانستراکشن که همان ادبیات ساختار زدایی است. بیشتر با عقاید ژاک دریدا که پایه ریز ساختارزدایی و شالوده شکنی است، آشنا میشویم. در این راستا جهت بهتر برقرار کردن ارتباط با شیوه شالوده شکنی دریدا در ادبیات، ابتدا به بررسی عناصر بنیادین و پایه گذار جهانبینی دریدا می پردازیم و آشنا شدن با مفاهیمی از قبیل هستی، دازاین، متافیزیک. و همچنین با اندیشه های ساختارگرایانه و بدنبال آن ساختارزدایان که همان پساساختارگرایان هستند، آشنا میشویم. هایدگر و نظریاتش و همچنین نظریات قبل از آن از قبیل کانتی ها و نوکانتی ها مورد بررسی قرار می گیرد. سپس به شناخت واژاگان ادبیاتی که ژاک دریدا در ارائه بحث شالوده شکنی خود از آنها استفاده کرده است می پردازیم و ارتباط آن را با ادبیات دیکانستراکشن خواهیم دید. در پایان با ساز و کار شالوده شکنی دریدا آشنا می شویم و موضع او را در قبال تقابل های دو گانه که از قدما به ارث رسیده است، را بررسی خواهیم کرد.

Keywords:

دیکانستراکشن , دریدا , روابط انسانی , ساختار زدایی