بررسی سیاست های حمایتی: ۱. درآمد پایه همگانی

نوع محتوی: گزارش
Language: Persian
Document ID: R-1331648
Publish: 7 December 2021
دسته بندی علمی:
View: 219
Pages: 29
Publish Year: 1400

This Report With 29 Page And PDF Format Ready To Download

  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Report:

Abstract:

نظام رفاهی و حمایتی موجود از مشکلات متعددی رنج می برد که مهم ترین آنها عبارتند از: خطای شمول (پرداخت انتقالی به غیرفقرا)، خطای عدم شمول (عدم پرداخت به فقرا)، بدنام سازی (تخریب وجهه و آبروی دریافت کنندگان حمایت)، بوروکراسی زائد (پیچیدگی نظام رفاهی و سردرگم شدن مردم) و هزینه های اجرایی بالا. برخی اندیشمندان مشکلات نظام حمایتی کنونی را غیرقابل حل توصیف کرده و «درآمد پایه همگانی» (UBI) را به عنوان راه حل جایگزین مطرح کرده اند. درآمد پایه همگانی یک پرداخت نامشروط و کافی به همه شهروندان است که به صورت ماهیانه یا سالیانه پرداخت می شود و بعضا به عنوان جایگزین تمام برنامه های حمایتی و بیمه های اجتماعی مطرح می شود. مهم ترین مزایای «درآمد پایه همگانی» عبارتند از: عدم نیاز به سنجش درآمد خانوار و آزمون استطاعت/وسع، عدم وجود اثر ضدانگیزشی بر نیروی کار (اثر جانشینی)، عدم برچسب گذاری و بدنام سازی دریافت کنندگان مزایا، هزینه های اجرایی اندک، ایجاد فرصت برای ارتقای رشد و بهره وری. مهم ترین کاستی درآمد پایه همگانی پرهزینه بودن و بار مالی قابل توجه آن برای دولت است که می تواند موجب تحمیل بار مالیاتی بر تولید یا پولی کردن بدهی دولت و افزایش تورم شود (به عبارت بهتر در نظر گرفتن میزان منابع در دسترس دولت در این سیاست بسیار حائز اهمیت است). برتری درآمد پایه همگانی بر سایر سیاست های حمایت نقدی مورد مناقشه است و به همین دلیل تاکنون هیچ کشوری درآمد پایه همگانی را جایگزین تمام برنامه های رفاهی دیگر نکرده است، اما طرح های آزمایشی درآمد پایه همگانی و یا طرح های مشابه درآمد پایه همگانی که فاقد یک یا چند مشخصه درآمد پایه همگانی هستند در نقاط معدودی اجرا شده است. طرح های آزمایشی درآمد پایه همگانی در کشورهای هند، کنیا، نامیبیا و فنلاند اجرا شده و نشان داده درآمد پایه همگانی موجب بهبود وضعیت رفاه، اشتغال، تحصیل و بهداشت می شود. به دلیل هزینه بالای درآمد پایه همگانی مناطق انگشت شماری در دنیا به پرداخت نقدی همگانی (مشابه سیاست درآمد پایه همگانی) اقدام نموده اند که عبارتند از: جمهوری اسلامی ایران، مناطقی از چین و ایالت آلاسکا در آمریکا. تنها کشوری که در سطح ملی به چنین پرداخت همگانی اقدام نموده، جمهوری اسلامی ایران است. اگرچه به سختی می توان منابع مالی لازم برای پرداخت مقدار کافی درآمد پایه همگانی را از طریق مالیات ها به دست آورد، اما می توان با استفاده از نظام مالیات بر مجموع درآمد یا درآمد های نفتی، طرحی شبیه به درآمد پایه همگانی را در کنار سایر برنامه های رفاهی مورد استفاده قرار داد. درآمد های نفتی به دو طریق می تواند برای پرداخت درآمد پایه همگانی مورد استفاده قرار گیرد. روش اول، توزیع مستقیم عواید حاصل از فروش نفت و گاز بین شهروندان است. در روش دوم درآمد های نفتی مستقیما بین شهروندان توزیع نمی شود، بلکه سرمایه گذاری شده و به بنگاه های اقتصادی و دارایی های مولد تبدیل می شود. سود حاصل از این سرمایه گذاری در قالب درآمد پایه همگانی بین مردم توزیع می شود. در روش دوم اشتغال و رشد اقتصادی نیز افزایش یافته و سرمایه های مولد برای نسل های آینده باقی می ماند، اما در روش اول صرفا نسل حاضر از منافع ناشی از منابع طبیعی سهم می برند. روشن است که برای صیانت از درآمدهای نفتی برای نسل های آینده، ضروری است از توزیع نقدی تمام درآمدها پرهیز شود. طرح پیشنهادی اصولی تری که برای تامین مالی و پرداخت درآمد پایه همگانی ارائه شده، در قالب نظام مالیات بر مجموع درآمد مطرح شده است که واجد بسیاری از مزایای درآمد پایه همگانی و فاقد بزرگ ترین نقیصه آن یعنی پرهزینه بودن است و کسری بودجه دولت را تشدید نمی کند. شایان ذکر است در پیشنهادهای فوق، درآمد پایه همگانی جایگزین سایر برنامه های رفاهی نمی شود، بلکه مکمل آنهاست و در کنار آنها به افزایش سطح درآمد و رفاه خانوار کمک می کند.