اسماعیل اسماعیلی - دکتری جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
وحید حسین زاده - معاونت اجتماعی اداره کل بهزیستی استان مازندران
محدثه توکلی - دبیرآموزش و پرورش شهرستان آمل

پدیده «عدم توفیق زنان در دستیابی به سطوح عالی مدیریت» را در اصطلاح «سقف شیشه ای» می گویند. این اصطلاحاولین بار در سال ۱۹۸۶، به وسیله مجله وال استریت جورنال به کار رفت،این اصطلاح در سال ۱۹۹۰ برای اشاره به تعداد اندکزنان و اقلیت ها در اداره سازمان های بخش دولتی و خصوصی به کار رفت. دیدگاه نظری دراین تحقیق: نظریه های نابرابری جنسی،نظریه طرح واره جنسی، نظریه یادگیری اجتماعی، نظریه برچسب زنی ، نظریه کارکردگرایی، نظریه مارکسیستی و نظریهکنش متقابل نمادین می باشد. روش تحقیق پیمایشی، شیوه نمونه گیری تصادفی ساده ، حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران۲۵۰ نفر زن و مرد بدست آمد. مهمترین نتایج بدست آمده شامل: بین متغیر های عوامل مذهبی، عوامل سازمانی، عواملاجتماعی و فرهنگی ، عوامل روانشناختی، عوامل اقتصادی ، عوامل خانوادگی ، تحصیلات و جنسیت با ارتقاء شغلی زنان رابطه وجود دارد.در مدل رگرسیون چند متغیری مقدار ضریب تعیین در مدل آخر ۰/۵۳ ۱ به دست آمده استیعنی این مدل ۰/۵۳درصد از واریانس متغیر وابسته را تبیین می کند و عوامل موثر بر بقیه واریانس متغیر وابسته نامعلوم است.در مدل تحلیلمسیر متغیر عوامل مذهبی، تحصیلات، عوامل جسمانی، روانشناختی و عوامل خانوادگی باقی مانده اند که تاثیر عوامل مذهبی۰.۰۶- ، عوامل خانوادگی ۰.۰۷- ، تحصیلات ۰.۲۴۲، عوامل جسمانی ۰.۰۸، عوامل روانشناختی ۰.۰۹ بوده و در مجموع تاثیر مستقیمو غیر مستقیم این متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته ۰.۰۳۹ بدست آمده است.

سقف شیشه ای، ارتقاء شغلی، کلیشه جنسی، خودانگاره جنسی