پدیدارشناسی روشی نوین در مطالعات ژئومورفولوژی

Publish Year: 1397
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: Persian
View: 82

متن کامل این Paper منتشر نشده است و فقط به صورت چکیده یا چکیده مبسوط در پایگاه موجود می باشد.
توضیح: معمولا کلیه مقالاتی که کمتر از ۵ صفحه باشند در پایگاه سیویلیکا اصل Paper (فول تکست) محسوب نمی شوند و فقط کاربران عضو بدون کسر اعتبار می توانند فایل آنها را دریافت نمایند.

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

GEOO06_086

تاریخ نمایه سازی: 24 دی 1400

Abstract:

یکی از روشهای جدید در علوم انسانی روش پدیدارشناسی (Phenomenology) است که باید آن را در برابر روش پدیده شناسی دانست. اینروش توسط گیلبرت نزدیک به دویست سال پیش مطرح گردید ولی بنا به عللی هرگز نتوانست جایگزین روشهای تاریخی و فرایندی درژئومرفولوژی شود. اکنون که فلاسفه و دانشمندان علوم اجتماعی با کمک پیشرفت هایی که در زمینه انسان شناسی و زبان شناسی شده بربداعت وکارایی این روش بیش از پیش آشنا شدهاند ضروری است که این روش در خواستگاه اصلی خود یعنی ژئومرفولوژی هم به رسمیت شناخته شود و درکاربردی کردن آن تلاش شود. مهمترین تغییر در این روش تغییر در تعبیر انسان به عنوان اصلیترین پایه تحلیل در دانش جغرافیا است. انسان دراین روش از دام و کمند انسان تاریخی و بیولوژیک رهانیده شده بدین معنی که نه Anthropocentrism است نه Biocentrism نه Egocentrism نه History centrism نه Socio centrism بلکه holy centrism است. این روش تنها به تحلیل ویژگی های سرزمینی و داده ها و ارقام صرفآزمایشگاهی بسنده نکرده و فراتر از عینیت های ملموس به بازشناسی و تحلیل هویت و ماهیت پدیده ها مبادرت و در چارچوبی استعلایی بهپردازش مفاهیمی ادارکی مبادرت و با اتکا به رقوم هایی فراتر از اعداد شمارشی آن را مستندسازی می کند. مهمترین ارکان تحلیل در این روشایجاد نظامی از مفاهیم تازه در شبکهای به هم پیوسته است و در ژئومرفولوژی واژگان نگاره (land-context) و نگار (land-text) ارکان تحلیل ها قرارمی گیرند و مفاهیمی چون حافظه فضایی و هویت مکانی از بطن آنها استنتاج می شود. در این دیدگاه بجای تبیین رابطه بین پدیده ها، نسبت بینآنها مطرح می شود و لذا الزام علیت که رکن تحلیل های فعلی در ژئومرفولوژی است، بی اعتبار میگردد. در این رهگذر است که چیدمان در فضا وفرم آن بر اساس هویت مکانی معنی میشود و محقق از نتیجه ای صلب و انعطاف ناپذیر آنچنان که در روش های فعلی دچار آن است رها می گردد.

Authors

مسعود علیمرادی

دانشجوی دکتری ژئومورفولوژی، گروه جغرافیا، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران

امجد ملکی

دانشیار ژئومورفولوژی، گروه جغرافیا، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران

آئیز عزمی

استادیار جغرافیا و برنامه ریزی روستایی، گروه جغرافیا، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران