CIVILICA We Respect the Science
(ناشر تخصصی کنفرانسهای کشور / شماره مجوز انتشارات از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: ۸۹۷۱)

توسعه الگوی مدیریت زنجیره عرضه و استفاده از تئوری محدودیت‎ها

عنوان مقاله: توسعه الگوی مدیریت زنجیره عرضه و استفاده از تئوری محدودیت‎ها
شناسه ملی مقاله: JR_JPMI-2-3_006
منتشر شده در در سال 1387
مشخصات نویسندگان مقاله:

مجید باقرزاده خواجه - دانش آموخته دکتری مدیریت صنعتی، واحد علوم و تحقیقات تهران ،دانشگاه آزاد اسلامی،تهران،ایران
رسول حجی - استاد دانشگاه صنعتی شریف

خلاصه مقاله:
  بهینه سازی فرایندهای سازمانی و یکپارچه سازی آنها، جوهره جدید تئوری سازمان می باشد.  ظهور مفهوم بنگاه توسعه یافته (EE) که سازمان را وادار به اتخاذ راه حل های یکپارچه می نماید، در این راستا است. رویکردهای گوناگونی در بسط این مفهوم مفید بوده اند که در این میان در سال های اخیر رویکرد مدیریت زنجیره عرضه (SCM) موثرترین گام ها را برداشته است. این رویکرد با توجه به محدودیت ها و نقاط ضعف آن نیاز به اصلاح و توسعه دارد. یکی از طرق توسعه این رویکرد، تلفیق آن با سایر رویکردها می باشد. با توجه به نیازمندی های این رویکرد، یکی از موثرترین رویکرد قابل تلفیق می تواند تئوری محدودیت ها (TOC) باشد. لذا سوالات اساسی زیر مطرح است:‍   رویکرد مدیریت زنجیره عرضه را به چه صورت می توان با تئوری محدودیت ها تلفیق داد و موارد تلفیق کدامند؟  آیا رویکرد تلفیقی SCM و TOC نیازمندی های بنگاه توسعه یافته را می تواند تامین نماید و به معماری جدید آن کمک کند؟ تحقیق حاضر به دنبال توسعه مفهومی رویکردهای بنگاه توسعه یافته، مدیریت زنجیره عرضه و تئوری محدودیت ها بوده و تلاش دارد با تلفیق مفهومی آنان، رویکردی تلفیقی ارائه داده و براساس آن معماری جدید از بنگاه توسعه یافته را مطرح نماید. پس فرضیه های تحقیق به صورت زیر شکل گرفتند:  رویکردهای مدیریت زنجیره عرضه و تئوری محدودیت ها را از طریق پایه ها و کاستی های کلیدی هر دو نظریه می توان تلفیق نمود.  رویکرد تلفیقی SCM و TOC منجر به معماری جدید بنگاه توسعه یافته گردیده و نیازمندی های آنرا برآورد می سازد. تحقیق حاضر تلاشی در جهت چگونگی سازگاری دو رویکرد به منظور ارائه راه حل تلفیقی می باشد. این کار با ایده معماری تلفیقی براساس پایه ها و کاستی های هر دو نظریه و با تمرکز بر مفاهیم هریک به جای جنبه های صرفا کاربردی می خواهد به معماری جدید بنگاه توسعه یافته دست پیدا کند.  در جهت توسعه مفهومی رویکردهای بنگاه توسعه یافته، مدیریت زنجیره عرضه و تئوری محدودیت‎ها، مطالعه گسترده کتابخانه ای و مصاحبه های آزاد با صاحب نظران صورت پذیرفت که به شکل گیری نتایج اولیه کمک نمود. براساس نتایج اولیه و براساس روش دلفی  گروهی متخصص در این زمینه که شامل اساتید، مدیران وکارشناسان  صنایع بودند تشکیل و مصاحبه هائی هدف دار با آنان انجام پذیرفت. براساس اطلاعات حاصله از مطالعات و مصاحبه ها، فرضیه های اساسی و نتایج احتمالی تبیین گردید. نتایج حاصله به صورت پرسشنامه باز مجددا برای گروه متخصص جهت نظرخواهی مطرح گردید. براساس  نظرات جمع بندی شده، پرسشنامه تحقیقاتی به صورت بسته پاسخ تدوین شده و در بین اساتید، مدیران عالی، کارشناسان صنایع و دانشجویان کارشناسی ارشد توزیع و نظرات آنان جمع آوری و جمع بندی شد. داده های حاصله، تلخیص و با روش آماری کای اسکوئر مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفته و نتیجه گیری گردید. نتایج تحقیق موارد تلفیق دو رویکرد را روشن نموده و مشخص می‎نماید که رویکرد تلفیقی، نیازمندی های بنگاه توسعه یافته را تامین می‎کند. براساس این رویکرد تلفیقی در جهت معماری بنگاه توسعه یافته، ویژگی های ساختار سازمانی، الگوی مفهومی فرایند تصمیم گیری، ابزار تصمیم گیری، ویژگی های رهبری اثربخش و فرهنگ سازمانی پیشنهاد گردید.

کلمات کلیدی:
سیستم تولید, مزیت رقابتی, بنگاه توسعه یافته, سیستم مدیریت تولید, مدیریت زنجیره عرضه, تئوری محدودیت ها, تئوری پایه و کاستی ها

صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/1382927/