CIVILICA We Respect the Science
(ناشر تخصصی کنفرانسهای کشور / شماره مجوز انتشارات از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: ۸۹۷۱)

«نقد و بررسی مکتب ادبی رئالیسم انتقادی در ایران» (براساس داستان های «فارسی شکر است» و «گیله مرد»)

عنوان مقاله: «نقد و بررسی مکتب ادبی رئالیسم انتقادی در ایران» (براساس داستان های «فارسی شکر است» و «گیله مرد»)
شناسه ملی مقاله: JR_IHCS-21-10_002
منتشر شده در در سال 1400
مشخصات نویسندگان مقاله:

ناهید اکبرزاده - دانشجوی دکتری ادبیات روسی، دانشگاه دولتی علوم انسانی مسکو، روسیه
جان اله کریمی مطهر - استاد زبان و ادبیات روسی، دانشکده زبان ها و ادبیات خارجی، دانشگاه تهران، ایران

خلاصه مقاله:
اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم زمان شکل­گیری مکاتب هنری جدید در اروپا بود. ظهور رئالیسم ناشی از تغییرات اساسی در فهم جهان و تجدید نظر بنیادی در رابطه بین انسان و جهان بود. در اروپا بعد از جنبش­های کارگری، رویکرد نویسندگان و شاعران که تا پیش از این بر پایه­ی عقل و استدلال (کلاسیک­ها) و یا بر تخیلات فردی (رمانتیک­ها) بنیان بود، به ناگاه تغییر می­کند و تقابل فرد با پیرامونش هسته­ی اصلی این مکتب ادبی قرار می گیرد. رئالیسماحساسات جمعی و واقعیت­های پیرامون خود را به تصویر کشید. این مکتب ادبی به شاخه­های مختلفی تقسیم شد از جمله: رئالیسم جادویی، بورژوا، انتقادی، سوررئالیسم و ... . رد پای این مکتب ادبی در آثار نویسندگان ایرانی نیز مشهود است. ایران در اواخر قرن نوزده و اوایل قرن بیست دستخوش تغییرات اساسی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شد. از این رو جنبش­های ادبی هم در ایران تغییرات مهمی را پشت سر گذاشت. در پی انقلاب مشروطه، اصلاحات ارضی، ورود صنعت چاپ، ترجمه آثار ادبی و ... زبان و سبک نگارش در ایران تغییر کرد. زبان عامیانه، روان، ساده و طنزآمیز جایگزین زبان درباری و رسمی شد. داستان کوتاه، پاورقی­نویسی و رمان­های اجتماعی - تاریخی جایگزین ادبیات تعلیمی و الهیات عرفانی شد. کلیدواژه ها: 

کلمات کلیدی:
رئالیسم, رمانتیسم, جنبش های کارگری, انقلاب مشروطه, ادبیات فارسی

صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/1384124/