حق فرهنگی؛ منطق حاکم و مدل های تولید (مطالعه تطبیقی قوانین اساسی ایران و مصر)
عنوان مقاله: حق فرهنگی؛ منطق حاکم و مدل های تولید (مطالعه تطبیقی قوانین اساسی ایران و مصر)
شناسه ملی مقاله: JR_PRIW-11-1_008
منتشر شده در در سال 1400
شناسه ملی مقاله: JR_PRIW-11-1_008
منتشر شده در در سال 1400
مشخصات نویسندگان مقاله:
جواد شایان فر - PhD student in Islamic jurisprudence and law, University of Tehran, Iran.
سید محمد حسینی - Associate Professor, Department of Islamic Jurisprudence and Law, University of Tehran, Iran.(responsible auther)
عابدین مومنی - Associate Professor, Department of Islamic Jurisprudence and Law, University of Tehran, Iran.
خلاصه مقاله:
جواد شایان فر - PhD student in Islamic jurisprudence and law, University of Tehran, Iran.
سید محمد حسینی - Associate Professor, Department of Islamic Jurisprudence and Law, University of Tehran, Iran.(responsible auther)
عابدین مومنی - Associate Professor, Department of Islamic Jurisprudence and Law, University of Tehran, Iran.
نوظهور بودن حق فرهنگی به عنوان بخشی از حقوق بشر، سبب آن شده است که نه تنها فصل ممیزه این قسم از حقوق بشر، از سایر بخش ها مشخص نباشد، بلکه از میان مدل های تولید و شناسایی این حق، مدلی سازگار با نظام سیاسی اسلام، تاسیس نگردیده باشد، بنابراین هدف پژوهش پیش رو این است تا ابتدا منطق حاکم بر این حق بشری را مشخص نماییم و سپس مدل شناسایی و تولیدی که سازگار با نظام سیاسی اسلام باشد، پایه گذاری نماییم، پس از آن به مطالعه مقایسه ای قوانین اساسی ایران (مصوب ۱۹۷۹م) و مصر (مصوب ۲۰۱۲م) که مبتنی بر فقه اسلامی هستند، در زمینه حق فرهنگی پرداخته می شود. از جمله نتیجه های مطالعه حاضر این است که فصل ممیزه حق فرهنگی از سایر حقوق بشر، این است که هر حقی که باعث رشد فکری بشر شده و شکل دهنده هویت و شخصیت او باشد و باعث تعالی روحی و معنوی وی گردد، در زمره حق فرهنگی قرار می گیرد و در خصوص مدل های تولید و شناسایی حق فرهنگی، بر اساس شیوه دیالکتیک هگلی، مدل «مختلط» برای کشورهای مبتنی بر نظام سیاسی اسلام، پایه گذاری می گردد و اینکه قوانین اساسی ایران و مصر که مبتنی بر فقه اسلامی هستند، در مواردی ناقص بوده و نیازمند تکمیل و بازنگری می باشند. از جمله کاربردهای پژوهش حاضر می توان به این موارد اشاره کرد که بر اساس منطق حاکم بر حق فرهنگی، می توان مصادیق این حق را در اسناد بین المللی و داخلی احصاء نمود و «مدل مختلط» را به عنوان مدل تولید و شناسایی حق فرهنگی در نظر گرفت و در نهایت خلاء ها و نواقص قوانین اساسی ایران و مصر را در زمینه بیان حق فرهنگی تبیین نموده و با ارائه پیشنهادات کاربردی، زمینه بازنگری قوانین مذکور فراهم گردد. پژوهش پیش رو به روش تحلیل مقایسه ای و با استفاده از ابزار کتابخانه ای صورت گرفته است به این صورت که ضمن بیان فصل ممیزه حق فرهنگی از سایر حقوق بشر، رویکرد قوانین اساسی ایران و مصر بعنوان قوانین اساسی مبتنی بر نظام سیاسی اسلام در خصوص حق فرهنگی، به طور مقایسه ای بررسی شده و نقاط اشتراک و افتراق آنها بیان گردیده است.
کلمات کلیدی: Cultural law, ruling logic, political system, Iranian constitution, Egypt, حق فرهنگی, منطق حاکم, نظام سیاسی, قانون اساسی ایران, مصر
صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/1417856/