CIVILICA We Respect the Science
(ناشر تخصصی کنفرانسهای کشور / شماره مجوز انتشارات از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: ۸۹۷۱)

بنیاد اسطوره ای استعاره مفهومی مرگ در مثنوی معنوی

عنوان مقاله: بنیاد اسطوره ای استعاره مفهومی مرگ در مثنوی معنوی
شناسه ملی مقاله: JR_PLL-18-58_005
منتشر شده در در سال 1399
مشخصات نویسندگان مقاله:

علی رضا شعبانلو - عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

خلاصه مقاله:
در عرفان اسلامی، مسیر عمده رسیدن به شناخت حقیقت و اتصال به آن، مرگ است. مرگ، مرغ جان را از قفس تن می رهاند و به زندگی معنا می بخشد و مقصد و مقصودش را مشخص می کند؛ از این رو مرگ ثمره و میوه زندگی است. این تفکر در برخی از اساطیر نیز وجود دارد. مولوی از جمله عارفانی است که در تصویر سیمای مرگ، از اندیشه های اساطیری بهره برده است. در این مقاله با استفاده از روش و نظریه استعاره مفهومی، استعاره های حوزه مرگ را در مثنوی مولوی کاویدیم تا بدانیم چه نسبتی میان اندیشه مولوی درباره مرگ با اندیشه های اسطوره ای وجود دارد و نقش باورهای اساطیری در تعریف مسیر سلوک عرفانی چیست. دریافتیم که مولوی چون اغلب عرفا، مرگ (به ویژه مرگ بی مرگی) را در چارچوب «سفر بازگشت و بالارونده به سوی اصل/ حق/ حقیقت» شناخته و پرداخته است و از این رهگذر، راه سلوک عرفانی را بازنموده، و مرگ را روش شناخت حقیقت و نیل به عرفان معرفی کرده و نقش مهم آن را در فرایند دریافت معرفت الهی و سلوک عرفانی نشان داده است. مبنای این استعاره، اصل دوگانگی جان و تن در باور به ثنویت ایرانیان باستان است که در منطقه آسیای غربی و شمال آفریقا و جنوب اروپا گسترش یافته بود تا این که از خرقه «مثل» افلاطون سر برآورد.

کلمات کلیدی:
مرگ, مثنوی مولوی, اسطوره, عرفان, فلسفه

صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/1447163/