نیکو اریامپور - دانشجوی کارشناسی ارشد دانشکده علوم سیاسی دانشگاه ازاد واحد مشهد

در سال های اخیر دیده شده است که مناظره ها و سخنرانی ها درباره صلح، سیاست و مذهب در حال رشد است. همه ی این عوامل باهم در ارتباط بوده و مجموعه ای کاملی را تشکیل میدهند. این دیدگاه بهانه ای شد تا مذهب، ایمان و صلح در روابط بین الملل علی الخصوص در میان گروه های بنیادگرا مورد بررسی قرار گیرد و رشد روز افزون خود را نمایان کند. در این مقاله تلاش شده است تا به بررسی موضوع ایمان مبتنی بر خشونت که در گروه های بنیاد گرا رواج دارد پرداخته شود. نظرات، ایده ها و عقاید و دیدگاه شان راجع به خشونت های صورت گرفته را توضیح دهد که با انجام این اعمال چه سطحی از ایمان را برای خود توصیف میکنند. این گروه ها سعی در اثبات ایمان خود دارند و معتقد هستند که دین و ایمان واقعی در اختیار ایشان قرار گرفته و مابقی مسلمانان در کفر به سر میبرند. گروه های بنیادگرا که به لحاظ اعتقادی خود را پیرو نظرات ابن تیمیه میدانند و به لحاظ فقهی خود را تابع مذهب حنبلی میدانند، هرچند مذاهب دیگر را رد نمی کنند. رهبران گروه های بنیادگرا که ایمان خالص خودشان را بر پایه الاصولیه و سه قرن اول اسلام میدانند و بر فرموده حضرت محمد (ص) که فرموده اند: »خیر القرون قرنی ثم الذین یلونهم ثم الذین یلونهم. . .بهترین مردم، مردم زمان من هستند. سپس مردمی که پس از آنان می آیند. سپس مردمی که بعد از آن گروه می آیند تاکید میکنند و گذشتگان خود را از این تبار میدانند؛ حال چگونه است که با انجام اعمال خشونت امیزی از قبل: دریدن شکم زنان باردار و ازدواج با محارم و کشتار مردمان بی گناه، باز هم بر ایمان خود تاکید میکنند. مبلغان این گروه ها تبلیغ مذهبشان را بر پایه خشونت میدانند و به فرزندان خود از کودکی نحوه ی کشتار و اسلحه به دست گرفتن را میاموزند مگر نه انکه این افراد بر قران کریم معتقدند و اصل را بر پایه قران میدانند همانطور که میبینیم در ایه ۶۱ سوره انفال که بر صلح طلبی اسلام تاکید ورزیده است و این پیام استنباط میشود که اسلام جنگ را اصل قرار نداده و تا جایی که امکان برقراری صلح باشد باید از جنگ پرهیز کرد. صلح و سازش یکی از اصول پذیرفته شده و مورد تایید در دین مقدس اسلام است. گروه های بنیادگرا اعمال خشونت امیز خود را که مبتنی بر ایمان راستین که از قران کریم سرچشمه گرفته است میدانند و بر دیگر مردمان جهان برای پیوستن به ایشان تحمیل میکنند؛ مگر نه انکه قرن حاضر افراد دارای حق ازادی بیان و مذهب هستند و تمامی ملیت ها و گروه های بنیاد گرا سعی در ابراز دموکراسی دارند. در این مقاله سعی شده است که باتوجه به رشد گروه های بنیادگرا و مخاطراتی که ایشان در عرصه بین الملل ایجاد کرده اند و امنیت برخی از کشورها از جمله: افغانستان، پاکستان، سوریه و عراق را به خطر انداخته اند. ابعاد ایمانی و مذهبی ایشان مورد بررسی قرار گیرد، ایمانی که منشا عقلانی ندارد و باعث خطر در جامعه بین الملل شده است. همچنین تفهیم میشود که گروه های بنیادگرا چه نگاهی به صلح دارند؟ و ایمان این افراد که مبتنی بر خشونت است دارای چه ابعاد و ماهیتی است؟ و نیز به بررسی عقاید کامل انان در باب ایمان و خشونت میپردازد

ایمان، خشونت، گروه های بنیادگرا، صلح