حسنعلی خلیلی اسنکی - مربی، عضو هیات علمی گروه مدیریت دولتی، دانشگاه پیام نور، جمهوری اسلامی ایران

پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی مناسب توانمندسازی کارکنان با رویکرد تحول نظام اداری انجام شده است. این تحقیق از لحاظ هدفکاربردی و از نظر ماهیت دادهها کیفی است که بر مبنای نظریه داده بنیاد انجام شده است. جامعه آماری پژوهش، مدیران ارشد و مدیران واحد مدیریتمنابع انسانی سازمانهای دولتی شهرستان شوشتر میباشد که از میان آنها تعداد ۱۲ نفر با ترکیبی از روش های نمونه گیری هدفمند قضاوتی و گلوله برفیبا در نظر گرفتن معیارهای خبرگی و کفایت نمونه گیری به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساخت یافته عمیق و بارویکرد اکتشافی بود. داده های گروآوری شده با استفاده از رهیافت نظام مند استراوس و کوربین (۱۹۹۸) در طی سه مرحله کدگذاری باز، محوی و انتخابی باکمک نرم افزار «MAXQDA» تجزیه و تحلیل شدند. برپایه نتایح به دست آمده ۱۱۲ مفهوم در قالب ۲۵ مقوله فرعی و ۶ مقوله کلی شناسایی و دسته بندیشدند. در نهایت، مدل پارادایمی تحقیق براساس شرایط علی، مقوله محوی، شرایط زمینه ای، مداخله گر، راهبردها و پیامدهای ناشی از توانمندسازی کارکنانبا رویکرد تحول نظام اداری ترسیم شد.

توانمندسازی کارکنان، تحول نظام اداری، سازمان های دولتی، نظریه داده بنیاد